ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۱۷۳ صد شکر که گلشن صفا گشت تنت صحت گل عشق ریخت در پیرهنت تب را به غلط در تنت افتاد گذار آن تب عرقی شد و چکید از بدنت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر شاعر از شکرگزاری خود به خاطر زیبایی و سرزندگی شخصی صحبت میکند که به او عشق و صفا بخشیده است. او بیان میکند که گرمای عشق به جای تب و بیماری، گوارای وجودش شده و به نوعی احساس شادی و سرزندگی را در او به وجود آورده است.
هوش مصنوعی: بسیار خوشحالم که باغ زندگیات پر از صفاست و تن تو دارای سلامتی است؛ عشق مانند گلی به دامن تو ریخته شده است.
هوش مصنوعی: تب به اشتباه و به طور ناخواسته در بدن تو رخنه کرده است، اما در نهایت آن تب به عرق تبدیل میشود و از بدنت خارج میشود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای گشته خجل آبحیات از دهنت
سرو از قد و ماه از رخ و سیم از ذقنت
صاحب نظری کجاست تا درنگرد
صد یوسف مصر در ته پیرهنت
سرو چمنی یاد نیاید ز منت
شد پست چو من سرو بسی در چمنت
خورشید همه ز کوه آید بر اوج
وان من مسکین ز ره پیرهنت
ای کرده پسند از دو جهان چاره منت
حقّا که دریغ دارم از خویشتنت
چون بیخورشید ذرّه را نتوان دید
بیروی تو در چشم کی آید دهنت
ای مطلع خورشید زه پیرهنت
شب، درشکن طره ی عنبر شکنت
گفتی شب هجر توکنم روز وصال
دیدی که چو صبح اول آمد سخنت
تن دردادم به درد عاشق فکنت
دل بنهادم، بفرقت دل شکنت
یا دور فلک، باز رهاند ز خودم
یا آه سحر باز رساند به منت
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.