هوش مصنوعی: این شعر بیانگر تلاش و جستجوی دل در دنیای وسیع و پیچیده است. دل با وجود تلاشهای بسیار و روشناییهای زیاد، نتوانسته به حقیقت یا هدف نهایی دست یابد و در نهایت به نقطهی خاصی نمیرسد. شاعر به عمق ناکامی و بینتیجه بودن این جستجو اشاره میکند.
هوش مصنوعی: دل هرچند در این راه سخت و پرمشقت به دنبال خواستههای خود رفته و تلاش زیادی کرده، اما هیچ نکتهای را جز یک مو درک نکرد و در عین حال، تجربیات زیادی را پشت سر گذاشت.
دکتر ترابی در ۱۰ سال و ۵ ماه قبل، پنجشنبه ۲۷ آذر ۱۳۹۳، ساعت ۰۰:۲۵ نوشته:
من نیز این رباعی را منسوب به پسر سینا خوانده و شنیده ام؛ دل ارچه دراین بادیه بسیار شتافت یک موی ندانست ولی موی شکافتو و.... اما از دیدار شیخ و خواجه حکایتی در اسرارالتوحید است که خواندنی است: « یک روز شیخ ما ، ابوسعید در نیشابور مجلس می گفت، خواجه بوعلی از در خانقاه در آمد و ایشان هردو پیش از آن یکدیگر ندیده بودند، گرچه میان ایشان مکاتبت بود. چون بوعلی درآمد، شیخ ما روی به وی کرد و گفت: حکمت دانی آمد، خواجه بوعلی در آمد و بنشست، شیخ به سر سخن شدو مجلس تمام کرد و از تخت فرود آمد و در خانه شد و خواجه با شیخ در خانه شد. در خانه فراز کردند و سه شبانه روز با یکدیگر بودند به خلوت. و سخن می گفتند که کس ندانست و هیخ کس نیز به نزدیک ایشان در نیامد. پس از سه شبانه روز خواجه بوعلی برفت؛ شاگردان از خواجه پرسیدند ؛ شیخ را چگونه یافتی؟ گفت : هر چه من می دانم او می بیند! و مریدان شیخ از او سوال کردند: ای شیخ خواجه را چگونه یافتی؟ گفت: هرچه ما می بینیم ، او میداند.»
محسن ، ۲ در ۶ سال و ۲ ماه قبل، یکشنبه ۲۶ اسفند ۱۳۹۷، ساعت ۰۱:۱۱ نوشته:
یوسفی جان گرچه ز دلم هزار خورشید بتافت آخر به کمال ذرهای راه نیافت می گوید : با آنکه به هزاران راز ِ دنیا و زندگی پِی بردم ، می بینم هنوز به اندازه ی ذره ای از حقیقت در نیافته ام. منسوب به بوعلی سیناست : تا بدانجا رسید دانش من ، که بدانم هنوز نادانم منظور انست که هرچه بیشتر بدانی ، در می یابی که چه بسیار اسرار پنهان که نمی دانی
رضا در ۵ سال و ۱۱ ماه قبل، جمعه ۷ تیر ۱۳۹۸، ساعت ۱۴:۵۷ نوشته:
این رباعی منسوب به ابن سینا هم هست در سریال بوعلی از زبان خود او خوانده میشود اما رباعی دیگری هم هست که با اندکی تغییر به عطار نسبت داده اند از نظر شما بزرگواران ممکن است بین این اشعار و شاعرانشان نوعی الگو برداری یا حتی کپی برداری وجود داشته یا همه اینها به دلیل اختلاف منابع به جود آمده اند؟ عطار » مختارنامه » باب یازدهم: در آنكه سرّ غیب و روح نه توان گفت و نه توان » شمارهٔ ۱۵/
علی اکبرغلامی در ۵ سال و ۱۰ ماه قبل، سهشنبه ۸ مرداد ۱۳۹۸، ساعت ۰۰:۰۷ نوشته:
این شعر منسوب به بوعلی سینا یا فخر رازی می باشد. هر چه هست از حکما و فلاسفه هست نه از عرفا. عارف با قلب خود که جام جهان نماست پی به اسرار عالم می برد و خرده گیری های عرفا بر فلاسفه و گفتن اشعاری همچون (حدیث از مطرب و می گو و راز دهر کمتر جوی که کس نگشود و نگشاید به حکمت این معما را) از حافظ دلالت بر همین معنا دارد. یعنی با سیرو سلوک و از راه عشق می شود به اسرار عالم پی برد نه از راه عقل. و راه عقل و راه استدلالیون چوبین هست و سخت بی تمکین...... اما عارف به کشف و شهود می پردازدو تجلی اسرار بر دلش نقش می بندد. برای همین هست که حافظ می گوید: سالها دل طلب جام جم از ما می کرد آنچه خود داشت ز بیگانه تمنا می کرد مشکل خویش بر پیر مغان بردم دوش کو به تایید نظر حل معما می کرد دیدمش خرم و خندان قدح باده به دست واندرین آینه صدگونه تماشا می کرد
اشاره دارد به اینکه با قدح که همان قلب عارف است به تماشاگه راز نشسته بود. حجاب از میان برداشته شده هست در پیش عارف.
جزیره مثنوی در ۴ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۸ تیر ۱۳۹۹، ساعت ۱۹:۳۰ نوشته:
استاد شفیعی کدکنی در زبور پارسی، ص 341 می گوید: سابقه انتساب این رباعی به ابن سینا، از قرن دهم تجاوز نکند. در صورتی که .... به نام عطار است و مسلما از او (ابن سینا) نیست.
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر تلاش و جستجوی دل در دنیای وسیع و پیچیده است. دل با وجود تلاشهای بسیار و روشناییهای زیاد، نتوانسته به حقیقت یا هدف نهایی دست یابد و در نهایت به نقطهی خاصی نمیرسد. شاعر به عمق ناکامی و بینتیجه بودن این جستجو اشاره میکند.
هوش مصنوعی: دل هرچند در این راه سخت و پرمشقت به دنبال خواستههای خود رفته و تلاش زیادی کرده، اما هیچ نکتهای را جز یک مو درک نکرد و در عین حال، تجربیات زیادی را پشت سر گذاشت.
هوش مصنوعی: با اینکه هزاران خورشید از دل من درخشیدند، اما در نهایت، این نور نتوانست حتی یک ذره را روشن کند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
مهتاب به نور دامن شب بشکافت
می نوش دمی بهتر از این نتوان یافت
خوش باش و میندیش که مهتاب بسی
اندر سر خاک یک به یک خواهد تافت
صد بار رهی بیش به کوی تو شتافت
بویی ز گلستان وصال تو نیافت
دل نیست کز آتش فراق تو نتافت
دست تو قویترست بر نتوان تافت
جان گرچه درین بادیه بسیار شتافت
مویی بندانست و بسی موی شکافت
گرچه ز دلم هزار خورشید بتافت
اما به کمالِ ذرّهای راه نیافت
عمری دلم اندر پی وصل تو شتافت
جان درسر کار کرد و هم کام نیافت
زین رنج هزار یک ندید اسکندر
کز جستن آب زندگی روی نتافت
باد سحری چو غنچه را لب بشکافت
نور رخ گل روی چو خورشید بتافت
از سایهٔ خرپشتهٔ میمون فلک
در پشته نگه کن که چه سرسبزی یافت؟
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۱۱ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.