گنجور

 
 
 
فانوس خیال: گنجور با قلموی هوش مصنوعی
خیام

مهتاب به نور دامن شب بشکافت

می نوش دمی بهتر از این نتوان یافت

خوش باش و میندیش که مهتاب بسی

اندر سر خاک یک به یک خواهد تافت

سنایی

صد بار رهی بیش به کوی تو شتافت

بویی ز گلستان وصال تو نیافت

دل نیست کز آتش فراق تو نتافت

دست تو قوی‌ترست بر نتوان تافت

عطار

جان گرچه درین بادیه بسیار شتافت

مویی بندانست و بسی موی شکافت

گرچه ز دلم هزار خورشید بتافت

اما به کمالِ ذرّهای راه نیافت

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از عطار
مجد همگر

عمری دلم اندر پی وصل تو شتافت

جان درسر کار کرد و هم کام نیافت

زین رنج هزار یک ندید اسکندر

کز جستن آب زندگی روی نتافت

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از مجد همگر
اوحدی

باد سحری چو غنچه را لب بشکافت

نور رخ گل روی چو خورشید بتافت

از سایهٔ خرپشتهٔ میمون فلک

در پشته نگه کن که چه سرسبزی یافت؟

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه