گنجور

 
ابوسعید ابوالخیر

عاشق نتواند که دمی بی غم زیست

بی یار و دیار اگر بود خود غم نیست

خوش آنکه بیک کرشمه جان کرد نثار

هجران و وصال را ندانست که چیست

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode