هوش مصنوعی: شاعر در این شعر بیان میکند که وقتی چشم عشقش به او نگاه کرد، به قدری احساسات عمیق و دردناک را تجربه کرد که گویی هزاران نفر برای او اشک ریختند. او هر روز بارها در عشقش جان میدهد و دوباره متولد میشود. این احساسات ترکیبی از عشق و رنج را به تصویر میکشد.
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر بیان میکند که وقتی چشم عشقش به او نگاه کرد، به قدری احساسات عمیق و دردناک را تجربه کرد که گویی هزاران نفر برای او اشک ریختند. او هر روز بارها در عشقش جان میدهد و دوباره متولد میشود. این احساسات ترکیبی از عشق و رنج را به تصویر میکشد.
هوش مصنوعی: دیروز وقتی چشمان تو به من نگاه کرد، افرادی با هزار چشم برای من اشک ریختند.
هوش مصنوعی: هر روز باید هزار بار برای عشق تو جان بدهم و دوباره زنده شوم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
با دل گفتم که ای دل احوال تو چیست
دل دیده پر آب کرد و بسیار گریست
گفتا که چگونه باشد احوال کسی
کو را بمراد دیگری باید زیست
امروز به شهر حسن همنام تو نیست
عاشق همه زیر سایه بام تو نیست
ای دوست ندانی که دلارام تو کیست
ای عشق نه آگهی که در دام تو کیست
ابر آمد و باز بر سر سبزه گریست
بی بادهٔ گلرنگ نمیباید زیست
این سبزه که امروز تماشاگه ماست
تا سبزهٔ خاک ما تماشاگه کیست
چندان چشمم که در غم هجر گریست
هرگز گفتی گریستنت از پی چیست
من خود ز ستم هیچ نمیدانم گفت
کو با تو و خوی تو چو من خواهد زیست
دشمن چو بدانست که : احوالم چیست
بر تلخی زندگانی من بگریست
بدحال تر از من اندرین عالم کیست ؟
در آرزوی مرگ همی باید زیست
معرفی ترانههای دیگر
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.