هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر بیان میکند که شب فرا رسیده و او بار دیگر به یاد دوستش در غم فرو رفته است. در حالی که در حال گریه است، اشکهایش را به خونی تشبیه میکند که از دلش جاری میشود و مژههایش را به سیخهایی تشبیه میکند که پارهای از جگرش را به تصویر میکشد. به طور کلی، این شعر احساس عمیق درد و اندوه ناشی از فراق دوست را منتقل میکند.
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر بیان میکند که شب فرا رسیده و او بار دیگر به یاد دوستش در غم فرو رفته است. در حالی که در حال گریه است، اشکهایش را به خونی تشبیه میکند که از دلش جاری میشود و مژههایش را به سیخهایی تشبیه میکند که پارهای از جگرش را به تصویر میکشد. به طور کلی، این شعر احساس عمیق درد و اندوه ناشی از فراق دوست را منتقل میکند.
هوش مصنوعی: شب که فرا رسید، دوباره به یاد دوست غمگین شدم و بر سر اندوهی نشستم که چشمانم را به گریه درآورد.
هوش مصنوعی: هر مژهام را مثل سیخی میبینی که بر روی آن تکهای از دل شکستهام قرار دارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بشکفته گلیست بر رخ فرخ دوست
نی نی گل نیست آن رخ فرخ اوست
همچون گل سرخ پوست آن برگ نکوست
هرگز دیدی که سرخ گل دارد پوست
ایزد که جهان به قبضهٔ قدرت اوست
دادهست ترا دو چیز کان هر دو نکوست
هم سیرت آنکه دوست داری کس را
هم صورت آنکه کس ترا دارد دوست
گر درد دهد به ما و گر راحت دوست
ا ز دوست هر آن چیز که آید نیکوست
ما را نبود نظر به خوبی و بدی
مقصود رضای او و خشنودی اوست
آن کس که ز بهر او مرا غم نیکوست
با دشمن من همی زید در یک پوست
گر دشمن بنده را همی دارد دوست
بدبختی بنده دان ، نه بد عهدی دوست
تا کی باشم صبور در محنت دوست
کارام دل و جان من از دیدن اوست
گر زین دوستی ترا بدرّاند پوست
از دوست همیشه دور بودن نه نکوست
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.