گنجور

 
ابوسعید ابوالخیر

نظری فگن به حالم که ز دست رفت کارم

به کسم مکن حواله که به جز تو کس ندارم

تو چو صاحب عطایی طلب منست از تو

چو تو غالبی به هر‌کس به تو خویش می‌سپارم

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode