گنجور

 
 
 
ابوسعید ابوالخیر

ای دوست دوا فرست بیماران را

روزی ده جن و انس و هم یاران را

ما تشنه لبان وادی حرمانیم

بر کشت امید ما بده باران را

همام تبریزی

ای هجر تو خون کرده جگر یاران را

از وصل تو شادی دل غم‌خواران را

چشمت که از اوست ملک حسن آبادان

مستی‌ست خراب کرده هشیاران را

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه