ابوالحسن فراهانی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴

با دیده بی خون که نه بینم آن را

گر رسم بود بدی جگر خواران را

نبود عجبی رسم قدیم است که خلق

دشمن دارند ابر بی باران را