گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
ابوالحسن فراهانی

از تو ممنونم اگر از مژه خون می‌ریزم

گر غمت نبود خون این همه چون می‌ریزم

خورده‌ام زخمی و تا گم نکند صیادم

هر قدم قطره از خون درون می‌ریزم

صبر کو تا جگرم خون شود و گریه کنم

لخت‌لختش ز ره دیده برون می‌ریزم

دیده مشغول خیال است از آن امشب خون

از شکاف دل بی‌صبر و سکون می‌ریزم