به رنج از ناله ای کردم کسی که بی سبب نالد
مکن منع دلم از ناله کین بلبل عجب نالد
رخش چون بینم از زلف سیاهش می کنم شکوه
چو بیماری که در روز از درازی های شب نالد
مگر ابرست چشم من که وقت خرّمی گرید
مگر چنگ است چشم من که هنگام طرب نالد
به هجرم می کند تهدید و دل در تاب از استغنا
تبم از مرگ بگرفتست و این مسکین ز تب نالد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این ابیات از احساسات عمیق خود نسبت به عشق و رنج ناشی از آن سخن میگوید. او نالههای دلش را به نوعی به نالههای بلبل تشبیه میکند و میگوید که نمیتواند از این نالهها جلوگیری کند. تصویر رخش (رخسار) معشوق با زلفی سیاه باعث شکایت و غم او میشود. همچنین، شاعر از اشکهای چشمانش که به مانند ابرها در زمان شادمانی میبارند، سخن میگوید. به طور کلی، عواطفی چون هجر، تهدید و تب عشق در شعر به تصویر کشیده شده است و شاعر از آلام درونی خود به وضوح سخن میگوید.
هوش مصنوعی: به خاطر درد و رنجی که دارم، صدایی از خود بلند میکنم؛ کسی را که بیدلیل ناله میکند، از ناله کردن بازندار. دلم نمیخواهد که بلبل زیبا به طور عجیب و غریب ناله کند.
هوش مصنوعی: وقتی که چهرهاش را میبینم، موهای سیاهش را به خاطر میآورم و از این زیبایی شکایت میکنم، مانند کسی که به خاطر طولانی بودن شب، در روز احساس درد و ناله میکند.
هوش مصنوعی: چشم من شاید مانند ابری باشد که در زمان خوشحالی میبارد و یا مانند سازی است که در هنگام شادی ناله میکند.
هوش مصنوعی: او به خاطر جداییاش مرا تهدید میکند و دل من به خاطر بیاعتناییاش در حال تپش است. من از نظر عاطفی حال خوبی ندارم و این آدم ناتوان از شدت درد، زاری میکند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.