پیر طریقت گوید: خدایا نسیمی وزید از باغ دوستی دل را فدا کردیم بوئی یافتیم از خزینه دوستی بپادشاهی بر سه عالم ندا کردیم برقی از مشرق حقیقت تافت آب و گل کم انگاشتیم و دو گیتی بگذاشتیم یکنظر کردی در آن یک نظر بسوختیم و بگداختیم بیفزای خدایا نظری و این سوخته را مرهم ساز و غرق شده را دریاب که می زده را به می دارو کنند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.