پیر طریقت گوید: خواب بر دوستان در دو جهان حرام است در عقبی از شادی وصال در دنیا از غم فراق در بهشت باشادی مشاهدت خواب نه و در دنیا با غم حجاب خواب نیست
ای مسکین بوقت سحر غافل مباش که آنساعت وقت نیاز دوستان و هنگام راز مشتاقان و گاه ناز عاشقان است و خداوند بر بساط قرب و در خلوت انس شراب مشاهدت بی زحمت اغیار بدوستان خود میرساند و آن ساعت نسیم سحری از عرش مجید می آید و بر دل عارفان حضرت می گذرد و به رمزی باریک و زاری شگفت می گوید: ای درویش برخیز و رازی ونیاز خویش عرضه کن که دست کرم فروگشاده وآن ساعت بگوش دل بنده فرو گوید که: ای بنده من مترس که تو ایمن هستی
ای درویش دل ریش ای سوخته مهر ازل ای غارتیده عشق دل خوش دار و اندوه مدار که وقتی خواهد بود که پرده عناب از روی فضل برخیزد و ابر لطف باران کرم ریزد و جوی بر در جوی قرب آمیزد و حد حساب از شأن وجود بگریزد و منتظر دست در دامن وعده آویزد و تأخیر و درنگ از پای عطف برخیزد و از افق تجلی بادشادی وزد و از خداوند کریم آن بینی که سزد
مولی می گوید و بنده می شنود که ای درویش سزای تو ببرید و سزای من آمد ای جوانمرد هرچه تو امروز به پناه او شوی همه با تو تالب گور آید و چون تو را در لحد نهند باز گردد جز تقوی که درین سرای و در آن سرای همه جا با تو است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.