گنجور

 
خواجه عبدالله انصاری

ابتدای آفتاب توحید است که از مشرق غیب پدید آید بر اهل سعادت تابد ولایت ظلمت و آثار پندار برد اهل عنایت را هر ساعتی کرامت نودهد و اهل رعایت را هر زمان بنو مقامی برند خورشید دواست یکی بر جهان تابد و یکی بر جان تابد بدان یکی که بر جهان تابد ظلمت بگدازد و آندیگری که بر جان تابد وحشت خلقت بگدازد و آن دیگری که برآید نجوم نماند و آندیگری که برآید رسوم نماند آنکه به چشم خویش بنظاره خورشید است از دیدن خورشید ناامید است و آنکه بخورشید بنظاره خورشید است نظری وی جاوید بر خورشید است خورشید به خود دیدن خطاست خود را برو دیدن سزاست