مرد در تجرید مرد مرد گردد و از خودی خود فرد گردد تجرید در حقیقت خود از خود انداختن است واز نیک و بد پرداختن نصیب خود به علم بیند بدیده از آن برخیزد و ذات در بازد و بند بردارد و رخت عادت غارت کند و گناه بود خود کفارت کند و اسباب و علت محو کند و از طرف سجود بخود سهو کند چون داند که هست و با هست نیست نسازد و به خویشتن هیچ ننازد یکقدم از آدم برگیرد ویکی از عالم و یکی از خود و یکی از عام
خیز یارا خیز تا در نیستی یکدم زنیم
آتش اندر خرمن آل بنی آدم زنیم
هر چه اسبابست آنراجملگی جمع آوریم
پس بحکم نیستی آنرا سپس بر هم زنیم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.