مرد در تجرید مرد مرد گردد و از خودی خود فرد گردد تجرید در حقیقت خود از خود انداختن است واز نیک و بد پرداختن نصیب خود به علم بیند بدیده از آن برخیزد و ذات در بازد و بند بردارد و رخت عادت غارت کند و گناه بود خود کفارت کند و اسباب و علت محو کند و از طرف سجود بخود سهو کند چون داند که هست و با هست نیست نسازد و به خویشتن هیچ ننازد یکقدم از آدم برگیرد ویکی از عالم و یکی از خود و یکی از عام
خیز یارا خیز تا در نیستی یکدم زنیم
آتش اندر خرمن آل بنی آدم زنیم
هر چه اسبابست آنراجملگی جمع آوریم
پس بحکم نیستی آنرا سپس بر هم زنیم