گنجور

 
یغمای جندقی

شماره ۱ - به علی حاجی حسین جهت ساختن باغی به بیابانک نگاشته: ساخت یغما را علی حاجی حسین باغی چه باغ

شماره ۲ - به میرزا احمد صفائی نگاشته: احمد، آنچه برادر مهربانم آقا علی حاجی حسین در ساز ...

شماره ۳ - به میرزا جعفر اردیبی ازری به سمنان نگاشته است: فرزندی میرزا جعفر، نامه گرامی رسید، دیده روشن ...

شماره ۴ - از قول سیدی اردستانی به اردستان نوشته: گرامی برادر من، دیری است پیمان نامه نگاری فراموش ...

شماره ۵ - داستانی از کتاب زینت المجالس که با انشائی تازه نگاشته است: آورده اند در بخارا پسری بود و پدرش از بستگان فضل ...

شماره ۶ - به حاجی محمد علی کاشانی نگاشته: یار دیرینه، دوست بی کنیه، انباز درنگ و گشت، دمساز ...

شماره ۷ - به خواهش میرزا جعفر در ری نگاشته است: فرزندی میرزا جعفر می گوید: باز نامه ای پارسی نهاد ...

شماره ۸: رسید همایون نامه سرکاری بزم دوستان را مشک به خرمن ...

شماره ۹: بر پرند ساده مشک سوده خرمن کرده ای

شماره ۱۰ - به میرزا اسمعیل هنر نگاشته: اسمعیل ندانم جعفر مهرجانی از جان ما چه می خواهد و ...

شماره ۱۱ - در « داد و دهش» نگاشته: داد و دهش را به کیش من بنده شش نشان است: پیش از ...

شماره ۱۲ - به میرزا محمد علی خطر نگارش رفته: کام دل و آرام جانم؛ دو نامه نیک طراز مهر فراز ...

شماره ۱۳ - به میرزا جعفر از ری به سمنان نوشته است: فرزندی میرزا جعفر، سرکار والا نیرالدوله نگارشی ...

شماره ۱۴ - از قول نواب والا به حسین خان نظام الدوله حاکم فارس نوشته: زهی شگرف و شگفت که پس از درنگی دیرباز و روزگاری ...

شماره ۱۵ - به یکی از منسوبان به اردکان نوشته: در خان حاجی کمال به درد زانوئی دستان بازوی نیرم ...

شماره ۱۶ - به نواب بهمن میرزا در رجعت آذربایجان نگاشته: جان و تنم برخی تن و جانت، در این هنگام خجسته ...

شماره ۱۷ - به میرزا احمد صفائی نوشته: احمد نامه دلخواه که نوشته فرزندی هنر را همراه ...

شماره ۱۸ - به سرکار نواب والا نگاشته: پستی خویشتن را درپای هستی آن فرخ جان و فرخنده تن ...

شماره ۱۹ - به میرزا مهدی طهرانی وزیر اسدالله میرزا نگاشته: فدایت شوم خطاب خوش لهجت والی بهجت را در ملک محبت ...

شماره ۲۰ - به محمد صادق بیک کرد نگاشته: قبله مکرم محمد صادق بیک را برگ نشاط آماده باد، و ...

شماره ۲۱ - از ری به شاهرخ خان به استرآباد نگاشته: فدایت شوم، عرض بندگی و لاف پرستندگی و نشر صداقت و ...

شماره ۲۲ - از قول ملا محمد علی ساده اصفهانی به میرزا ابراهیم خان نوشته: خداوندگارا؛ ملازاده ام و به دو وجه از در صورت و ...

شماره ۲۳ - به میرزا ابراهیم خان نگاشته: قربانت شوم، آن آخوند نجیب غریب و عزیز بی چیز که ...

شماره ۲۴ - به آقا سید حسین امام نگاشته: جناب قبله حاجات و کعبه مناجات را که به فر سیادت و ...

شماره ۲۵ - به پیشخدمت نواب سیف الله میرزا نگاشته: یا مرید من لامریدله، شرح درد آگین سوزناک که مشعر ...

شماره ۲۶ - به پیشخدمت نواب سیف الله میرزا نگاشته: قربان خجسته حضورت گردم نمیدانم سهیل یمانی که ...

شماره ۲۷ - به پیشخدمت نواب سیف الله میرزا نگاشته: بلا گردان خاک پایت شوم، اول صبح دیده شب نخفته به ...

شماره ۲۸ - به میرزا حسن مطرب پسر ملا عبدالغنی کاشی نگاشته: قربان دیده پاک و دامن پاکیزه ات شوم، خطاب رحمت ...

شماره ۲۹ - به حاجی محمد ابراهیم استرآبادی نگاشته: فدایت شوم، مدتی است خطابی از سرکار فروغ افزای چشم ...

شماره ۳۰ - از طهران به میرزا اسمعیل هنر نگاشته: اوقاتیکه سرکار شجاع السلطنه عزم اندیش و رزم آرای ...

شماره ۳۱ - از قول علی اکبر خان دامغانی به دختر شاهزاده نامزدش نگاشته: گشت مرا دل به نامه ای ز تو خشنود

شماره ۳۲ - به نواب فتح الله میرزا نگاشته: فدای خجسته وجودت شوم، مکرر قرب اندیش همایون شهود ...

شماره ۳۳ - از قول علی اکبر خان دامغانی به نامزد نگاشته: دل فدای تو چون توئی دلبر

شماره ۳۴ - از قول علی اکبر خان دامغانی به نامزد نگاشته: قربانت شوم؛

شماره ۳۵ - از قول مادر جلال الدین میرزا به فخرالدوله نگاشته: گمان رفتن جان شد مرا یقین که تو رفتی

شماره ۳۶ - از قول علی اکبر خان دامغانی به نامزد نگاشته: قربان حضورت شوم، نگارش شیرین گزارش دیده جان را ...

شماره ۳۷ - از قول نواب سیف الله میرزا به ملاحسن ملاباشی اسدالله میرزا نگاشته: جناب مولی الموالی را مشتاق فرخ دیدارم و بویه ...

شماره ۳۸ - به نواب سیف الله میرزا نگاشته: قربان روان زود آشتی دیر جنگت گردم، باز سه طغرانامه را تاخیر افتاد و تقصیری بر تقصیر افزود، فرد:

شماره ۳۹ - به نواب ساسان میرزا پسر نواب بهاء الدوله نگاشته: سرکار ساسان را بنده چهرم و زنده مهر، شاگردی خام ...

شماره ۴۰ - به علی نقی خان سردار بختیاری و سایر زندانیان توپخانه نگاشته: زانداز چنبر ونای و ز بیم مشت و چانه

شماره ۴۱ - از قول نواب سیف الله میرزا به نواب اسدالله میرزا نگاشته: سواره رفتی و سودم جبین به راه تو چندان

شماره ۴۲ - از قول سیف الله میرزا به میرزا مهدی وزیر اسدالله میرزا نگاشته: بر طرف باغی با یغما از جنس دو پا فراغی داشتیم و ...

شماره ۴۳ - از قول علی اکبر خان دامغانی به نامزد او نگاشته: خدایا خدایا تا کی بار خامه کشم و کارنامه کنم، ...

شماره ۴۴ - ایضا از قول علی اکبر خان دامغانی نگاشته: قربانت شوم، دستخط مبارک که آورده آن شیرین بیان ...

شماره ۴۵ - به میرزا حسن مطرب نگاشته: در عجم آن سه که خواند عربش چاره غم

شماره ۴۶ - به نواب نیرالدوله نگاشته: از تو دورم و ای من این زندگی

شماره ۴۷ - به حاجی ابوالقاسم تاجر قزوینی نگاشته: بیست و هشتم محرم است، قرب اندیش خدمت قبله گاهی ...

شماره ۴۸ - به میرزا محمد علی نواب اصفهانی در ری نگاشته: فدای وجودت، دیروز سرکار شاهرخ خان را ملاقات کردم ...

شماره ۴۹ - به ملا موسی بیابانکی در ری نگارش کرده: جناب مستطاب مکرم مخدوم آخوند ملا موسی را بنده ام ...

شماره ۵۰ - به آقا محمد ابراهیم ارباب اصفهانی که مجاور کربلا بوده نگاشته: روزی که خاطر به خیالی پراکنده بود و دل از سینه ...

شماره ۵۱ - به میرزا رضای نواب اصفهانی از ری نگاشته است: همه در خورد وصال تو و ما از همه کم

شماره ۵۲ - از قول شخصی به حاجی ابوالقاسم قزوینی نگاشته: قربان حضورت شوم، دستخط مبارک فرق مباهاتم بر فلک ...

شماره ۵۳ - از قول آقازین العابدین تاجر اردکانی به شخصی نگاشته: دو سال است از خدمت تمام سعادت دورم، و با آن مایه ...

شماره ۵۴ - به حاجی محمد ابراهیم تاجر استرآبادی نگاشته: سال ها ممنون مکارم و مرهون مراحم بی ظنت سرکار و ...

شماره ۵۵ - به محمد قلی بیک لواسانی نایب جندق نگاشته: می گویند اظهار خصوصیت پیش از آشنائی ستوده عقل و ...

شماره ۵۶ - به سرکار شاهرخ خان در طهران نگارش رفته: دیشب به هوای استیفای بزم خدام خداوندی خاطر از ...

شماره ۵۷ - به پیشخدمت نواب سیف الله میرزا نگارش رفته: قربان پاک وجودت گردم، دستخط مبارک روان را رامش ...

شماره ۵۸ - از قول میرزا جعفر به پسر عمویش به یزد نگاشته: نامه مرسله هنگامی خوش کرب سوز و طرب ساز افتاد، ...

شماره ۵۹ - به میرزا اسدالله وزیر خان خانان نگاشته: فدایت شوم، از عهد حرمان تاکنون دو سه ماه فزون است ...

شماره ۶۰ - به میرزا ابوجعفر اردکانی در اردکان نگاشته: فدایت شوم، شرحی که متن و پشت در برائت بهتان از ...

شماره ۶۱ - به پیشخدمت نواب سیف الله میرزا نگاشته: بلاگردان مبارک وجودت شوم، دستخط مبارک که به آن ...

شماره ۶۲: فلان مذکور ساخت که سرکار خداوند به علت تقاعد از ...

شماره ۶۳: خداوندگار بنده درگاه یغمای از نظر افتاده عرضه می دارد، فرد:

شماره ۶۴ - گزارش و بای کاشان: در خصوص و بای کاشان و حقیقت احوال جمع و پریشان، ...

شماره ۶۵: عالیجاها، گرامی جلیلا، خلیلا، انشاء الله تعالی ...

شماره ۶۶ - به میرزا عبدالوهاب پسر محمدحسین خان کاشی نگاشته: چون آفتاب سلیقه ام از تصریفات دوران بر لب بام است ...

شماره ۶۷ - به مرحوم میرزا عبدالوهاب نگاشته: دامن خویش ز خون مژه گلشن کردم

شماره ۶۸ - از قول اندرون به میرزا عبدالوهاب نگاشته: آقاجان از دست جفایت دلم تنگ است و خاطرم از سبب ...

شماره ۶۹ - تعزیت نامه ای است که به طریق هجا نگاشته: دریغا که مگر مج دریای زندگانی و سرطان لجه کامرانی ...

شماره ۷۰ - از طهران به مرحوم میرزا عبدالوهاب نگاشته: ده روز است وارد طهران و دوبار خدمت سرکار ...

شماره ۷۱ - اخبار فوت محمد کریم خان همشیره زاده صدر: فدایت گردم، غایله تازه که مرا سوخته و لبم از خنده ...

شماره ۷۲ - حکایت سگ بخشعلی نام جندقی: بخشعلی نام از اهالی جندق سگی داشت و سگ را به ...

شماره ۷۳ - در اظهار قرب معنوی نگاشته: پائی بسته و دستی گشاده، قلمی گرفته و دلی داده ام ...

شماره ۷۴: قلمی برداشته و عزمی گماشته ام که بر آن حضرت مختصر ...

شماره ۷۵: دلنواز برادر با جان برابر کامکار من، رشحی از ...

شماره ۷۶: صاحب من بعد از روزگار دراز و ازمنه بی انجام و ...

شماره ۷۷ - به میرزا عبدالوهاب کاشانی نگاشته: مولای مولای انت المولا و انا العبد و هل یرحم ...

شماره ۷۸: خداوندگارا پس از اصغای مژده ورود موکب شهریاری به ...

شماره ۷۹: خداوندگارا هریک از مخلصین این دیار خاصه منسوبان ...

شماره ۸۰: مخدوم مهربانم خط شریف که پرسش حال مهجوران را ...

شماره ۸۱: خداوندگارا از روزیکه اقتضای کبود سواران افلاک ...

شماره ۸۲: فدایت گردم آنوقت که بیدار وصل مژده احضار بودم، ...

شماره ۸۳: مدت غذای مستمره مطبخ صاحب اختیار طولی دارد، در ...

شماره ۸۴: رسول خوب و مراسله مرغوب محبوب واصل، چندان لب و ...

شماره ۸۵ - به نواب والا نگاشته: قربان مبارک حضورت شوم، دو طغرا دستخط همایون که ...

شماره ۸۶ - داستانی از دوران کودکی: هنگام خردی با کودکی «قربان» نام که مرا همروز و ...

شماره ۸۷: قربان نامه و نامت، نوزدهم ماه است نوشت تیمار کاهت ...

sunny dark_mode