گنجور

نظام قاری » دیوان البسه » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۰ - ایضا مولانا حافظ فرماید

 

وصال او زعمر جاودان به

خداوندا مرا آن ده که آن به

خزو دیبا زباغ و بوستان به

نخ و کمخا زراغ و گلستان به

بر آن سنجاب صوف سبز صدبار

[...]

نظام قاری
 

نظام قاری » دیوان البسه » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۱ - من ابکار افکاره

 

خوشست جامه بریدن برون زاندازه

برآمدن زقدک پاره کردن آوازه

چه دلکشست بدامن سجیف و گنج درست

چه طرفه است بدان چاک جامه شیرازه

بترک طاقیه گفتم که برگ گل ماند

[...]

نظام قاری
 

نظام قاری » دیوان البسه » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۲ - امیرحسن دهلوی فرماید

 

ای سرزلف تو سراسر بلا

هر دو لبت نیز بلا بر بلا

ای قد سنجاب سراسر بلا

صوف ببالاش بلا بر بلا

رخت طلا دوز که میسوزیش

[...]

نظام قاری
 

نظام قاری » دیوان البسه » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۳ - شیخ سعدی فرماید

 

اگر بتحفه جانان هزار جان آری

محقرست نشاید که بر زبان آری

هزار وصف گلستان که در بیان آری

نه آنچنانکه زکمخا مرا نشان آری

حدیث شرب بر اطلس آنمثل دارد

[...]

نظام قاری
 

نظام قاری » دیوان البسه » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۴ - خواجه حافظ فرماید

 

ای که مهجوری عشاق روا میداری

عاشقانرا زبر خویش جدا میداری

ای فلک چند مرا بیسرو پا میداری

یقه وار از همه رختم بقفا میداری

پوستین را مکن از روی بهر حال جدا

[...]

نظام قاری
 

نظام قاری » دیوان البسه » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۵ - سلمان ساوجی فرماید

 

ای در هوای مهرت ذرات کون گردی

وی از صفات چهرت جنات عدن وردی

ای در هوای الباغ ذرات پنبه گردی

با گلستان کمخا بستان شرب وردی

معجر زگرد یزدی مفکن زپیشوازت

[...]

نظام قاری
 

نظام قاری » دیوان البسه » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۶ - مولانا جلال طبیب فرماید

 

بده ساقی شراب لایزالی

بدست عاشقان لاابالی

زبالاافکن شرب و نهالی

شدم سرپا برهنه لاابالی

بدستان آن علم از زر نظرکن

[...]

نظام قاری
 

نظام قاری » دیوان البسه » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۷ - مولانا عبیدزاکانی فرماید

 

افتاده بازم در سر هوائی

دل باز دارد میلی بجائی

دل بازکردست فکر قبائی

باصوف دارد روی صفائی

ارمک امیری صوفک نقیری

[...]

نظام قاری
 

نظام قاری » دیوان البسه » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۸ - شیخ کمال الدین خجند فرماید

 

درین پستی گر آنمه را نیابی

ببالا در شوی وآنجا نیابی

زمیخک رونق کمخا نیابی

بخسقی قیمت والا نیابی

مجوی از آستر روئی بجامه

[...]

نظام قاری
 

نظام قاری » دیوان البسه » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۹ - سلمان ساوجی فرماید

 

گفتم خیال وصلت گفتا بخواب بینی

گفتم مثال رویت گفتا در آب بینی

گفتم خیال تشریف گفتا بخواب بینی

گفتم مثال سنجاب گفتا در آب بینی

گفتم زهی میان بند گفتا که در میانست

[...]

نظام قاری
 

نظام قاری » دیوان البسه » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۰ - شیخ سعدی فرماید

 

چون تنک نباشد دل مسکین حمامی

کش یار هم آواز بگیرند بدامی

بی لبس نفیست که کند پیش قیامی

هر جا که روی پیش بزرگان بسلامی

فانوس بوالا چه کند خیمه پردود

[...]

نظام قاری
 

نظام قاری » دیوان البسه » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۱ - وله ایضا

 

ای مقنعه و شده مرا صبحی و شامی

مو بندو سرانداز چو نوری و ظلامی

آن زینت و ترتیب در آرایش آن گوشک

خوش بود دریغا که نکردند دوامی

هرگاه که با پیر نمد نیست جرز دان

[...]

نظام قاری
 

نظام قاری » دیوان البسه » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۲ - شیخ کمال الدین خجند فرماید

 

هر لحظه بغمزه دل ریشم چه خراشی

روی از نظرم پوشی و خون از مژه پاشی

تا جنس خطائی بود ای اطلس کاشی

در بارمنه لاف تو باری چه قماشی

گر اطلس یزدی ندهد دست زنان را

[...]

نظام قاری
 

نظام قاری » دیوان البسه » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۳ - سلمان ساوجی فرماید

 

زسودای رخ و زلفش غمی دارم شبانروزی

مرا صبح وصال او نمیگردد شبی روزی

قبای چارقب کورا را بر آتش بهر زرسوزی

بلای اینچنین باشد زسودای زراندوزی

تو نقشی کز اتو خواهی بخلعتهای آژیده

[...]

نظام قاری
 

نظام قاری » دیوان البسه » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۴ - سلمان فرماید

 

هر مختصر چه داند آئین عشقباری

کی در هوا مگس را باشد مجال بازی

ارمک بپوش و از حق میخواه جان درازی

دستار بندقی بند از بهر سرفرازی

آن تارها بچنگست از تار و پود والا

[...]

نظام قاری
 

نظام قاری » دیوان البسه » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۵ - خواجه حافظ فرماید

 

وقت را غنیمت دان آنقدر که بتوانی

حاصل از حیات جان ایندمست تا دانی

ای که ده جهت داری جامه زمستانی

بر تن خودت کن بار آنقدر که بتوانی

بر نهالی اطلس چون دهی شب آسایش

[...]

نظام قاری
 

نظام قاری » دیوان البسه » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۶ - سید جلال الدین عضد فرماید

 

ای برگ گل سوری از خار مکن دوری

از خار مکن دوری ای برگ گل سوری

ای مخفی کافوری از پنبه مکن دوری

از پنبه مکن دوری ای مخفی کافوری

در پرده مستوری والا نتواند بود

[...]

نظام قاری
 

نظام قاری » دیوان البسه » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۷ - و من بدایع افکاره

 

ای روز و شبت از رخت اکسونی و دیباجی

بر اطلس و الباغت چرخ آمده نساجی

مانند فراویزم تا چند زخود رانی

ای با فرجی تو صد صوف به قیغاجی

سلطان همه رختی دستار طلادوزست

[...]

نظام قاری
 
 
۱
۵
۶
۷
sunny dark_mode