گنجور

 
نظام قاری

گفتم خیال وصلت گفتا بخواب بینی

گفتم مثال رویت گفتا در آب بینی

در جواب آن

گفتم خیال تشریف گفتا بخواب بینی

گفتم مثال سنجاب گفتا در آب بینی

گفتم زهی میان بند گفتا که در میانست

گفتم نقاب پرده گفتا حجاب بینی

گفتم چگونه باشد در خواب شده دیدن

گفتا که خویشترادر پیچ و تاب بینی

گفتم که زیر روسی والای آل دیدم

گفتا باوج کردون برق و سحاب بینی

گفتم مشلشل از چیست در جامهای زربفت

گفتانه در گلستان هر سو غراب بینی

گفتم زصوف مشکین شد روز روشنم شب

گفتا نگر بکرباس تا ماهتاب بینی

گفتم برخت قاری پرداخت این سخنها

گفتا مبارکت باد ثوب ثواب بینی

 
sunny dark_mode