گنجور

 
نظام قاری

افتاده بازم در سر هوائی

دل باز دارد میلی بجائی

در جواب او

دل بازکردست فکر قبائی

باصوف دارد روی صفائی

ارمک امیری صوفک نقیری

اطلس چوشاهی کاسر گدائی

یارست جبه اغیار تشریف

کین هست مخفی او خود نمائی

همتای کتان گو دلفریبی

مانند روسی گو جانفزائی

تا دور گشتست دستارم از سر

افتاده بازم در سر هوائی

ایمن زانبوه شد وزعمارت

هرکو زخیمه دارد سرائی

آنرخت قاری گو کز کم وذیل

دروی توانیم زد دست و پائی