گنجور

شیخ محمود شبستری » کنز الحقایق » بخش ۳۲ - در تحقیق صراط

 

صراط اندر حقیقت چیست راهست

چو بگذشتی از آن جان را پناه است

صراطت گرچه ره سوی بهشتست

ولی دوزخ به زیرش سخت زشتست

به نادانی بر او نتوان گذشتن

[...]

شیخ محمود شبستری
 

شیخ محمود شبستری » کنز الحقایق » بخش ۳۳ - در تحقیق میزان

 

ندانی چیست تحقیق ترازو

که می‌سنجد عمل بی دست و بازو

بگویم با تو یک یک سر میزان

ولی بشنو به شکل بی تمیزان

تو پنداری ترازوی قیامت

[...]

شیخ محمود شبستری
 

شیخ محمود شبستری » کنز الحقایق » بخش ۳۴ - در تحقیق قیام قیامت

 

چو بهتر در زمانه علم و جانست

بدان کین علم جان آخر زمان است

ز اول تا به آخر هرچه گفتم

چو دُر ناسفته بود اکنون بسُفتم

بدان این نفس و قلب اول که او کیست

[...]

شیخ محمود شبستری
 

شیخ محمود شبستری » کنز الحقایق » بخش ۳۵ - در نشر

 

دلیل است ای اخی بر حشر و نشرت

چنان کت نشر باشد هست حشرت

چه می‌کاری ببین از خیر و از شر

همان خواهی درودن روز محشر

بدان گر پاکی است امروز کارت

[...]

شیخ محمود شبستری
 

شیخ محمود شبستری » کنز الحقایق » بخش ۳۶ - در جزلی عمل

 

گرت امروز سوی ظلم میل است

بدان کان میل فردا چاه ویل است

چو فردا نیک و بد اندر شمار است

جزای عدل نور و ظلم نار است

شنیدستی که خود بد ز مردم

[...]

شیخ محمود شبستری
 

شیخ محمود شبستری » کنز الحقایق » بخش ۳۷ - در حسب حال و ختم کتاب گوید

 

سخن در سینه زین بسیار دارم

نمی‌گویم که عمری کار دارم

چو در کار است با گفتار کردار

پی کردار گَرد و ترک گفت آر

نه گفتار است تنها جمله کارم

[...]

شیخ محمود شبستری
 

شیخ محمود شبستری » سعادت نامه » دیباچه » بخش ۱ - بسم اللّه الرحمن الرحیم

 

حمد و فضل خدای عزّوجل

هست بر بنده واجب از اول

آن کریمی که داد روز نخست

اعتقاد صحیح و رای درست

قوت جسم و فکرت جان داد

[...]

شیخ محمود شبستری
 

شیخ محمود شبستری » سعادت نامه » دیباچه » بخش ۲ - فی ترتیب الکتاب و سبب نظمه

 

راه خواهی به صحن و صفۀ بار

چنگ در عقل و نقل محکم دار

ور ندانی بدین همه ره برد

این ضعیف اصل آن به نظم آورد

جمله علم الیقین و عین یقین

[...]

شیخ محمود شبستری
 

شیخ محمود شبستری » سعادت نامه » باب اول » فصل اول » بخش ۱ - الباب الاوّل فی معرفة ذات واجب الوجود تعالی و تقدس و فیه ثلاثة فصول: الفصل الاول فی معرفة وجوده تعالی علم الیقین

 

بر وجود تو ای الهه حق 

هست هر ذرّه ​ای گواه به حق

هرچه از غیب در شهود آمد

هم ز جود تو در وجود آمد

جمله اشیا به نطق حال فصیح

[...]

شیخ محمود شبستری
 

شیخ محمود شبستری » سعادت نامه » باب اول » فصل اول » بخش ۲ - عین الیقین

 

بهر تأکید آیت قرآن

بشنو از عقل واضح برهان

هیچ ممکن به خویش هست نشد

شیب و بالا، بلند و پست نشد

دور باطل، تسلسل است محال

[...]

شیخ محمود شبستری
 

شیخ محمود شبستری » سعادت نامه » باب اول » فصل اول » بخش ۳ - حق الیقین

 

به محیط افکن ای خرد زورق

جای باطل نماند «جاء الحق»

چند از آیات انفس و آفاق

«اولم یکف» خوان علی الاطلاق

به دلیلی، پسندیده نیست خدای

[...]

شیخ محمود شبستری
 

شیخ محمود شبستری » سعادت نامه » باب اول » فصل اول » بخش ۴ - حکایت

 

بر جُنَید ابلهی گرفت این دَقْ

که چه داری دلیل هستی حق

پیر دم زد ز عالم ارواح

گفت: اغنی الصّباح عن مصباح

صبح را نیست حاجتی به چراغ

[...]

شیخ محمود شبستری
 

شیخ محمود شبستری » سعادت نامه » باب اول » فصل اول » بخش ۵ - حکایت

 

هدهدی را مگر ز طالع شوم

گذر افتاد بر خرابۀ بوم

از سلیمان شنیده بود وعید

آخر افتاد در عذاب شدید

هیچ بومان به شب نمی​خفتند

[...]

شیخ محمود شبستری
 

شیخ محمود شبستری » سعادت نامه » باب اول » فصل اول » بخش ۶ - حقیقة الحقایق

 

ای که اندر حجاب ماندستی

آیت نور را نخواندستی

از طلب حاضر تو غایب شد

رای صائب همه مصایب شد

حاضری کز طلب شود پنهان

[...]

شیخ محمود شبستری
 

شیخ محمود شبستری » سعادت نامه » باب اول » فصل اول » بخش ۷ - تحقیق

 

در خودی کرده ​ای خدا را گم

این انتم فانّه معکم

دست او طوق گردن جانت

سر برآورده از گریبانت

به تو نزدیکتر ز حبل ورید

[...]

شیخ محمود شبستری
 

شیخ محمود شبستری » سعادت نامه » باب اول » فصل اول » بخش ۸ - حکایت

 

دید یک عاشق از دل پر تاب

حضرت حقتعالی اندر خواب

دامنش را گرفت آن غمخور

که ندارم من از تو دست دگر

چون درآمد ز خواب خوش درویش

[...]

شیخ محمود شبستری
 

شیخ محمود شبستری » سعادت نامه » باب اول » فصل اول » بخش ۹ - الضلال المبین

 

منکر حق طبیعی آمد و بس

آن خر بدگهر، سگ ناکس

دهر را کردگار می​خواند

اثر از روزگار می​داند

نظرش تا به چرخ و انجم شد

[...]

شیخ محمود شبستری
 

شیخ محمود شبستری » سعادت نامه » باب اول » فصل اول » بخش ۱۰ - التمثیل

 

وحدت حق چو مرکزی است بسیط

ما همه نقطه ​های دور محیط

کژی دایره نه از نُقَط است

نقطه و آنگاه کژ، نه این غلط است

نقطه​ ها چون به همدگر پیوست

[...]

شیخ محمود شبستری
 

شیخ محمود شبستری » سعادت نامه » باب اول » فصل اول » بخش ۱۱ - المنشأ

 

منشأ این خلاف شد میمون

ابن دیصان کافر ملعون

قصّۀ کفر بلعم باعور

خود چو سگ هست در جهان مشهور

بعد از آن زهد و دانش بسیار

[...]

شیخ محمود شبستری
 

شیخ محمود شبستری » سعادت نامه » باب اول » فصل دوم » بخش ۱ - الفصل الثّانی فی توحیده تعالی علم الیقین

 

وحدت تو ز کثرت اشیا

هست مانند هستیت پیدا

جزوهای جهان زکوه و ز کاه

همه در «لا اِله الاّ اللّه»

«قل هواللّه» گفت با تو احد

[...]

شیخ محمود شبستری
 
 
۱
۳
۴
۵
۶
۷
۱۱
sunny dark_mode