ای که اندر حجاب ماندستی
آیت نور را نخواندستی
از طلب حاضر تو غایب شد
رای صائب همه مصایب شد
حاضری کز طلب شود پنهان
دیدن او به سعی و جد نتوان
هرزه هر ساعتی ز بیکاری
دیدۀ دل به خار میخاری
سَدَّت اندر ره خدا دانی
دانش دانش است تا دانی
دانش حق ذوات را فطری است
دانش دانش است کان فکری است
در ازل از چه کردی استدلال
که «بلی» گفته ای جواب سؤال
دور کردی تو مرد کارافزای
خویش را از جناب و جنب خدای
وه که چون در رسی به سر نهفت
چند «واحسرتا»ت باید گفت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن به بررسی مفهوم جستجوی حقیقت و خداوند میپردازد. شاعر به کسی که در حجاب و غفلت مانده، یادآوری میکند که با وجود تلاش برای یافتن نور و حقیقت، در حقیقت از آن غایب است. او بیان میکند که اگرچه خداوند نزدیک است، اما دیدن او نیازمند سعی و جدیت فراوانی است. همچنین بر اهمیت دانش و شناخت فطری حقایق تأکید میکند و به پرسشهایی که در آغاز وجود مطرح میشود، اشاره میکند. در نهایت، شاعر حسرت و تأسف را به خاطر دوری از حقیقت و خداوند ابراز میکند.
هوش مصنوعی: ای کسی که در پرده ماندی و توانایی شناخت نور را پیدا نکردی.
هوش مصنوعی: به خاطر خواستهای که داشتم، از تو دور شدم و همه مشکلاتی که پیش آمد، نتیجه آن بود.
هوش مصنوعی: آیا میتوانی به خاطر عشق او به گونهای پنهان بمانی که تلاش و کوشش برای دیدنش ممکن نباشد؟
هوش مصنوعی: در هر لحظه از بیکاری، دل به چیزهای بیارزش و آزاردهنده توجه میکند.
هوش مصنوعی: برای رسیدن به خدا، باید در پیشرفت و کسب دانش تلاش کنی تا بتوانی حقیقت را بشناسی.
هوش مصنوعی: دانش به ذاتها و وجودها فطری است و خود دانش به معنای تفکر و اندیشه است.
هوش مصنوعی: در آغاز، وقتی که خداوند از بندگانش درباره ایمان سوال کرد، آنها پاسخ «بلی» دادند. این اشاره به وجود توافق و پیمانی است که در ابتدا بین خدا و انسانها برقرار شد.
هوش مصنوعی: تو تلاش کردی تا به هدف خودت نزدیک شوی و از چگونگی و قدرت خدا دور نشوی.
هوش مصنوعی: آه که وقتی به آنچه در دل داری میرسی، چقدر باید حسرت بخوری.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چون بیامد بوعده بر سامند
آن کنیزک سبک زبام بلند
برسن سوی او فرود آمد
گفتی از جنبشش درود آمد
جان سامند را بلوس گرفت
[...]
چیست آن کاتشش زدوده چو آب
چو گهر روشن و چو لؤلؤ ناب
نیست سیماب و آب و هست درو
صفوت آب و گونه سیماب
نه سطرلاب و خوبی و زشتی
[...]
ثقة الملک خاص و خازن شاه
خواجه طاهر علیک عین الله
به قدوم عزیز لوهاور
مصر کرد و ز مصر بیش به جاه
نور او نور یوسف چاهی است
[...]
ابتدای سخن به نام خداست
آنکه بیمثل و شبه و بیهمتاست
خالق الخلق و باعث الاموات
عالم الغیب سامع الاصوات
ذات بیچونش را بدایت نیست
[...]
الترصیع مع التجنیس
تجنیس تام
تجنیس تاقص
تجنیس الزاید و المزید
تجنیس المرکب
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.