گنجور

 
شیخ محمود شبستری

منشأ این خلاف شد میمون

ابن دیصان کافر ملعون

قصّۀ کفر بلعم باعور

خود چو سگ هست در جهان مشهور

بعد از آن زهد و دانش بسیار

رفت و کافر شد آن سگ مردار

کرد انکار صانع بیچون

پس کتب ساخت اندر آن ملعون

تا به جائی رسید حال لئیم

که سگش خواند کردگار کریم

هرچه کمتر از این حکایت شوم

تا در آمد به حکم کالمعدوم

عذرشان خواست ایزد از سر حلم

قوله «مالهم به من علم»

هم توئی ای قدیم فرد اِله

وحدت خویش را دلیل و گواه

«شهداللّه» تو بشنو و تو بگو

«انّه لا اِله الّا هو»

نیست اندر یقین مجال گمان

رو «اَفی اللّهِ شک» برایشان خوان

 
 
 
عنصری

چون بیامد بوعده بر سامند

آن کنیزک سبک زبام بلند

برسن سوی او فرود آمد

گفتی از جنبشش درود آمد

جان سامند را بلوس گرفت

[...]

مسعود سعد سلمان

چیست آن کاتشش زدوده چو آب

چو گهر روشن و چو لؤلؤ ناب

نیست سیماب و آب و هست درو

صفوت آب و گونه سیماب

نه سطرلاب و خوبی و زشتی

[...]

ابوالفرج رونی

ثقة الملک خاص و خازن شاه

خواجه طاهر علیک عین الله

به قدوم عزیز لوهاور

مصر کرد و ز مصر بیش به جاه

نور او نور یوسف چاهی است

[...]

سنایی

ابتدای سخن به نام خداست

آنکه بی‌مثل و شبه و بی‌همتاست

خالق الخلق و باعث الاموات

عالم الغیب سامع الاصوات

ذات بیچونش را بدایت نیست

[...]

وطواط

الترصیع مع التجنیس

تجنیس تام

تجنیس تاقص

تجنیس الزاید و المزید

تجنیس المرکب

[...]