گنجور

شیخ بهایی » دیوان اشعار » مثنویات پراکنده » شمارهٔ ۶

 

ای نسیم صبح، خوشبو می‌رسی

از کدامین منزل و کو می‌رسی؟

می‌فزاید از تو جانها را طرب

تو مگر می‌آیی از ملک عرب؟

تازه گردید از تو جان مبتلا

[...]

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » دیوان اشعار » مثنویات پراکنده » شمارهٔ ۷

 

روح بخشی، ای نسیم صبحدم

خود مگر می‌آیی از ملک عجم

تازه گردید از تو درد اشتیاق

می‌رسی گویا ز اقلیم عراق

مردهٔ صد ساله یابد از تو جان

[...]

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » دیوان اشعار » مثنویات پراکنده » شمارهٔ ۹

 

راه مقصد دور و پای سعی لنگ

وقت همچون خاطر ناشاد تنگ

جذبه‌ای از عشق باید، بی‌گمان

تا شود طی هم زمان و هم مکان

روز از دود دلم تاریک و تار

[...]

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » دیوان اشعار » مثنویات پراکنده » شمارهٔ ۱۰

 

عادت ما نیست، رنجیدن ز کس

ور بیازارد، نگوییمش به کس

ور برآرد دود از بنیاد ما

آه آتش بار ناید یاد ما

ورنه ما شوریدگان در یک سجود

[...]

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » نان و حلوا » بخش ۱ - نان و حلوا

 

نان و حلوا چیست؟ جاه و مال تو

باغ و راغ و حشمت و اقبال تو

نان و حلوا چیست؟ این طول امل

وین غرور نفس و علم بی‌عمل

نان و حلوا چیست؟ گوید با تو فاش

[...]

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » نان و حلوا » بخش ۲ - بسم الله الرحمن الرحیم

 

ایها اللاهی عن العهد القدیم

ایها الساهی عن النهج القویم

استمع ماذا یقول العندلیب

حیث یروی من احادیث الحبیب

مرحبا؛ ای بلبل دستان حی!

[...]

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » نان و حلوا » بخش ۳ - حکایة فی بعض اللیالی

 

شب که بودم با هزاران کوه درد

سر به زانوی غمش، بنشسته فرد

جان به لب، از حسرت گفتار او

دل، پر از نومیدی دیدار او

آن قیامت قامت پیمان شکن

[...]

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » نان و حلوا » بخش ۴ - فِی التَّأَسُّفِ وَ النّدامَةِ عَلیٰ صَرْفِ الْعُمرِ فیما لایَنْفَعُ فِی الْقِیامَةِ وَ تأْویلِ قَولِ النَّبیِّ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّم: «سُؤْرُ الْمُؤْمِنِ شِفاءٌ»

 

قَدْ صَرَفْتَ الْعُمرَ فی قیلٍ وَ قال

یا نَدیمی قُمْ، فَقَدْ ضاقَ الْمجال

وَ اسْقِنی تِلْکَ الْمدامَ السَّلْسَبیل

اِنَّها تَهْدی اِلیٰ خَیْرِ السَّبیل

وَ اخْلَعِ النَّعْلَیْنِ، یا هٰذا النَّدیم

[...]

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » نان و حلوا » بخش ۵ - حکایت

 

با دف و نی، دوش آن مرد عرب

وه! چه خوش می‌گفت، از روی طرب:

أَیُّهَا الْقَوْمُ الَّذی فِی‌ الْمَدْرِسَه

کُلُّ ما حَصَّلْتُموهُ وَسْوَسَه

فِکْرُکُم اِنْ کانَ فی غَیْرِ الْحَبیب

[...]

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » نان و حلوا » بخش ۶ - فی قطع العلائق و العزلة عن الخلایق

 

هر که را توفیق حق آمد دلیل

عزلتی بگزید و رست از قال و قیل

عزت اندر عزلت آمد، ای فلان

تو چه خواهی ز اختلاط این و آن؟

پا مکش از دامن عزلت به در!

[...]

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » نان و حلوا » بخش ۷ - «فی ذم العلماء المشبهین بالامراء المترفعین عن سیرة الفقرا»

 

علم یابد زیب از فقر، ای پسر

نی ز باغ و راغ و اسب و گاو و خر

مولوی را، هست دایم این گمان

کان بیابد زیب ز اسباب جهان

نقص علم است، ای جناب مولوی

[...]

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » نان و حلوا » بخش ۸ - فی الفوائد المتفرقة فیما یتضمن الاشارة الی قوله تعالی ان الله یأمرکم أن تذبحوا بقرة

 

ابذلوا ارواحکم یا عاشقین

ان تکونوا فی هوانا صادقین

داند این را هرکه زین ره آگه است

کاین وجود و هستیش، سنگ ره است

گوی دولت آن سعادتمند برد

[...]

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » نان و حلوا » بخش ۹ - فی تأویل قول النبی صلی الله علیه و آله و سلم: حب الوطن من الایمان

 

ایهاالمأثور فی قید الذنوب

ایها المحروم من سر الغیوب

لا تقم فی اسر لذات الجسد

انها فی جید حبل من مسد

قم توجه شطر اقلیم النعیم

[...]

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » نان و حلوا » بخش ۱۰ - فی أن البلایا و المحن فی هذا الطریق، وان کانت عسیرة، لکنها علی المحب یسیرة بل هی الراحة العظمی والنعمة الکبری

 

ایها القلب الحزین المبتلا

فی طریق العشق انواع البلا

لیکن القلب العشوق الممتحن

لا یبالی بالبلایا و المحن

سهل باشد در ره فقر و فنا

[...]

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » نان و حلوا » بخش ۱۱ - حکایة العابد الذی قل الصبر لدیه فتفوق الکلب علیه

 

عابدی، در کوه لبنان بد مقیم

در بن غاری، چو اصحاب الرقیم

روی دل، از غیر حق برتافته

گنج عزت را ز عزلت یافته

روزها، می‌بود مشغول صیام

[...]

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » نان و حلوا » بخش ۱۲ - فی الریا و التلبیس بالذین هم أعظم جنود ابلیس

 

نان و حلوا چیست ای شوریده سر؟

متقی خود را نمودن بهر زر

دعوی زهد از برای عز و جاه

لاف تقوی، از پی تعظیم شاه

تو نپنداری کزین لاف و دروغ

[...]

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » نان و حلوا » بخش ۱۳ - علی سبیل التمثیل

 

بود در شهر هری، بیوه زنی

کهنه رندی، حیله‌سازی، پرفنی

نام او، بی‌بی تمیز خالدار

در نمازش، بود رغبت بیشمار

با وضوی صبح، خفتن می‌گزارد

[...]

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » نان و حلوا » بخش ۱۴ - فی ذم أصحاب التدریس مقصد هم مجرد أظهار الفضل و التلبیس

 

نان و حلوا چیست؟ این تدریس تو

کان بود سرمایهٔ تلبیس تو

بهر اظهار فضیلت، معرکه

ساختی، افتادی اندر مهلکه

تا که عامی چند سازی دام خویش

[...]

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » نان و حلوا » بخش ۱۵ - فی ذم المتهمین بجمع أسباب الدنیا، المعرضین عن تحصیل أسباب العقبی

 

نان و حلوا چیست؟ اسباب جهان

کافت جان کهانست و مهان

آنکه از خوف خدا دورت کند

آنکه از راه هدی دورت کند

آنکه او را بر سر او باختی

[...]

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » نان و حلوا » بخش ۱۶ - سال بعض العارفین عن بعض المنعمین عن قدر سعیه فی تحصیل الاسباب الدنیویة و تقصیرة عن اسباب الاخرویة

 

عارفی از منعمی کرد این سؤال:

کای تو را دل در پی مال و منال

سعی تو، از بهر دنیای دنی

تا چه مقدار است؟ ای مرد غنی!

گفت: بیرون است از حد شمار

[...]

شیخ بهایی
 
 
۱
۲
۳
۶