جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۴ - اشارت به معنی تنزیه که متقضای عقل و تشبیه که موجب سمع است با تنبیه بر آنکه کمال در مرتبه جمع است
هر چه خود را به آن کند توصیف
مکنش بر خلاف آن تعریف
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۳۵ - امام شافعی گفت عمری گرد صوفیه گردیدم از ایشان دو سخن پسندیده شنیدم. یکی آنکه الوقت سیف قاطع و دیگر آنکه ان من العصمة ان لا تقدر
قاطع از بهر دشمن است این سیف
تو کشی دوست حیف باشد حیف
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۷۱ - در بیان آنکه انصاف به عیب خود پرداختن است و نظر به عیب دیگران نه انداختن
هست نظمی لطیف عمر شریف
کش مرض قافیه ست و مرگ ردیف
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۸۳ - تمثیل حال انسان به گندم که با وجود آنکه گیاه سبز است و خواص گندم از اغتذا و غیره در وی از قوت به فعل نیامده است اطلاق این اسم بر وی می کنند اما مجازا لاحقیقة
هفته ای را ز زیر خاک کثیف
بر زند سر یکی گیاه ضعیف
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۱۲۳ - بر تحریص و تحریض بر پاس داشتن انفاس و منع و زجر از تضییع و اهمال آن
خاصه اکرام این گرامی ضیف
که بود حیف غفلت از وی حیف
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۱۳۵ - در مذمت آنان که همت ایشان بتمام مصروف شراب است و طعام
زین دو باد عفن ز طبع کثیف
داد بر باد نقد عمر شریف
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۱۳۷ - اشارت به تقسیم جوع به اختیاری و اضطراری
گر صمد را کسی کند تعریف
فهو مالم یکن له تجویف
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر دوم » بخش ۳۰ - اشارت به ارباب مشاهده که تجلی ذات است
کره مصمت است بی تجویف
جمع گشته در او لطیف و کثیف
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر دوم » بخش ۶۱ - قصه تحفه مغنیه
این صفت ها و حال های شریف
که در آنها کتب شده تصنیف
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر دوم » بخش ۶۵ - قصه ملاقات ذوالنون مصری قدس الله تعالی سره در حرم مکه با آن کنیزک و مقالات ایشان با یکدیگر
شیخ گفتا که ای به فهم لطیف
از چه روی چنین ضعیف و نحیف
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۱۲۴ - عقد سی و نهم در نصیحت نفس خود که از همه گرفتارتر است و به نصیحت سزاوارتر
تنگ شد قافیه عمر شریف
دمبدم می شودش مرگ ردیف
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۴۰ - میهمان شدن مجنون شخصی را و هم آواز شدن با مرغی که از جفت خود جدا افتاده بود و ناله و فریاد می کرد
چون ورد عرابیان بیجیف
نحن العرب است و نکرم الضیف
جامی » هفت اورنگ » خردنامه اسکندری » بخش ۱۱ - گفتار در فضایل سخن و سخنوری و تقریب نظم این منظومه از عیب تکلف بری که نامزد است به خردنامه اسکندری
دریغا که بگذشت عمر شریف
به جمع قوافی و فکر ردیف
اهلی شیرازی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۸۲
آگه ز درد خسته عشق بتان کسیست
کو خود ز درد عشق بود خسته و ضعیف
بیمار عشق را ز فغان جان به لب رسید
بی درد را خیال که نی میزند حریف
اهلی شیرازی » دیوان اشعار » تواریخ » شماره ۲۷ - تاریخ وفات خواجه محمد
حیف کاخر شد از جهان بیرون
خواجه با وقار صاحب سیف
سال فوتش زهر که جستم گفت
خواجه سیدی محمد حیف
اهلی شیرازی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴۳۹
پیریم و فقیر و ناتوانیم و ضعیف
ما را نبود بغیر غم یار و حریف
با اینهمه شادیم بقرآن مجید
چون حافظ حال ماست الله لطیف
اهلی شیرازی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴۴۰
دهقان چو بخاک افکند تخم ضعیف
یک صد شود از لطف خداوند لطیف
ده یک چونمیدهد که تخم افزون به « کذا »
طوفان فنا برافکند تخم خریف
اسیری لاهیجی » اسرار الشهود » بخش ۱۵ - حکایت شیخ سری
دید فرزندی چنان خوب و لطیف
موی ژولیده رخش زرد و نحیف
بابافغانی » دیوان اشعار » ترکیبات » ترجیع بند
می صافی و معاشران ظریف
چمن دلکش و هوای لطیف
هر درخت گلی بوصف گلی
کرده رنگین رساله یی تصنیف
همه را داده دوست جام مراد
[...]