گنجور

 
جامی

شاه دین شافعی مطلبی

گفت عمری پی خدا طلبی

کرده ام طوف گرد درویشان

نکته ای دو شنیده ام زیشان

هر دو پاکیزه و پسندیده

به ترازوی عقل سنجیده

وقت را گفته اند تیغ بران

که بود بی توقفی گذران

هر کجا تیز بگذرد چون تیغ

وانگردد به وای وای و دریغ

گرچه باشد گذشتش نفسی

لیک تاثیر او قویست بسی

اثرش بر دلی که می آید

ابدالابدین همی پاید

جهد کن کان اثر چنان باشد

که تو را آرزوی جان باشد

قاطع از بهر دشمن است این سیف

تو کشی دوست حیف باشد حیف

تیغ در دست توست دشمن کش

خاصه آن را که هست دشمن هش

هش چه چیزی است آگهی ز خدا

دشمن هش کدام نفس و هوا

نفس تو دشمن درونی تو

مابقی دشمن برونی تو

گر شود دشمن درونی نیست

باکی از دشمن برونی نیست

نفس اگر نیست در درون باقی

چه غم از دشمنان آفاقی

بلکه آفاقیان همه یارند

با تو آیین دوستی دارند

گرچه در قصد مال و جاه تواند

همه مانع کشان راه تواند

هست در راه فقر مصطفی

مال و جاه تو مانعان قوی

لیک از نفس بی مروت تو

دفع ایشان چو نیست قوت تو

لطف حق دیگری برانگیزد

که به یک حمله خونشان ریزد

تا تو آسوده راه حق سپری

هر چه جز راه حق ازان گذری

ظاهرا گرچه خصم و بدکار است

در حقیقت تو را مددگار است

وان که با نفس تو چه صبح و چه شام

می نهد گام سعی در پی کام

گر به صورت همی نماید دوست

به حقیقت عدوی جان تو اوست

 
 
 
عنصری

چون بیامد بوعده بر سامند

آن کنیزک سبک زبام بلند

برسن سوی او فرود آمد

گفتی از جنبشش درود آمد

جان سامند را بلوس گرفت

[...]

مسعود سعد سلمان

چیست آن کاتشش زدوده چو آب

چو گهر روشن و چو لؤلؤ ناب

نیست سیماب و آب و هست درو

صفوت آب و گونه سیماب

نه سطرلاب و خوبی و زشتی

[...]

ابوالفرج رونی

ثقة الملک خاص و خازن شاه

خواجه طاهر علیک عین الله

به قدوم عزیز لوهاور

مصر کرد و ز مصر بیش به جاه

نور او نور یوسف چاهی است

[...]

سنایی

ابتدای سخن به نام خداست

آنکه بی‌مثل و شبه و بی‌همتاست

خالق الخلق و باعث الاموات

عالم الغیب سامع الاصوات

ذات بیچونش را بدایت نیست

[...]

وطواط

الترصیع مع التجنیس

تجنیس تام

تجنیس تاقص

تجنیس الزاید و المزید

تجنیس المرکب

[...]