تاجری می گذشت در بغداد
رهگذارش به خان برده فتاد
زان طرف بانگی آمدش در گوش
که همی گفت مرد برده فروش
کو حریفی مقامر و چالاک
کانچه دارد به کف ببازد پاک
کیسه از سیم و زر بپردازد
خانه و خانگی براندازد
بخرد شاهدی چو ماه تمام
تحفه ای از بهشت تحفه به نام
روی او عکسی از چراغ حرم
قد او گلبنی ز باغ ارم
زلف او دام راه ره طلبان
لعل او کام جان خشک لبان
چشم او چشمه خیز فتنه و ناز
خال او تخم شوق اهل نیاز
چون خرامد برد به لطف خرام
از مقیمان سر و غیب آرام
چون نشیند ز پا به حسن و وقار
باز دارد سپهر را ز مدار
گر برآرد به مطربی آواز
جان رفته به مرده آرد باز
طایر روح را به نغمه چنگ
به ریاض بقا دهد آهنگ
تاجر اوصاف آن پری چو شنید
در دلش آرزوی او جنبید
جلوه آن مهش ز روزن گوش
غارت عقل گشت و آفت هوش
ای بسا کس که روی دوست ندید
وز خبر گوشمال عشق کشید
آن خبرها که از خدای جهان
داد پیغمبر آشکار و نهان
که کریم است و خالق و رازق
بهر آن بود تا شوی عاشق
همچنین از نبی و آل کرام
یا ز اصحاب و اولیای عظام
این صفت ها و حال های شریف
که در آنها کتب شده تصنیف
همه از بهر عشقبازی توست
که شوی در طریق عشق درست
لیک چندان حجاب تو بر تو
بر تو بینم تنیده از هر سو
که نیاید ز چشم تو نظری
نه ز گوشت شنیدن خبری
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، داستان تاجری در بغداد روایت میشود که در حال عبور از یک میدان، صدای فروشندهای را میشنود که از او خواستار شریک و رقیبی برای باختن مال و داراییهاست. او توصیفاتی شگفتانگیز از محبوبی زیبا و دلربا میکند که دل تاجر را میرباید. این محبوب دارای ویژگیهایی چون زیبایی چهره، خوشلفظی، و ناز است که همه مجذوب او میشوند. تاجر با شنیدن این توصیفات دلبسته محبوب میشود و فهم میکند که عشق واقعی از نگرش و فهم عمیق او سرچشمه میگیرد. در انتها، شاعر به حجابها و موانعی که میتواند مانع از درک عشق و زیباییهای واقعی باشد، اشاره میکند و نیاز به رهایی از این حجابها را برای ورود به دنیای عشق یادآوری میکند.
هوش مصنوعی: یک تاجر در بغداد در حال عبور بود که به خانه یکی از بردگان برخورد کرد و او را دید.
هوش مصنوعی: از آن سو صدایی به گوشش رسید که میگفت: «مردی را که به فروش میرود، ببر.»
هوش مصنوعی: کسی را پیدا کن که ماهر و سریع باشد، زیرا آنچه در دست دارد را به راحتی از دست میدهد.
هوش مصنوعی: اگر کیسهای از طلا و نقره باشی، خانه و خانوادهات را ترک میکنی.
هوش مصنوعی: خردمند به مانند ماه کامل، نشانهای از زیبایی و کمال است که به عنوان هدیهای از بهشت به دنیا آمده است.
هوش مصنوعی: چهره او همانند نوری است که از چراغهای حرم میتابد و قامتش به زیبایی گلهای باغ ارم میماند.
هوش مصنوعی: زلف او مانند دامهایی است که مسیر درخواستکنندگان را میگیرد و لعل او همچون میوهای است که جانهای تشنه را سیراب میکند.
هوش مصنوعی: چشم او مملو از جاذبه و زیبایی است و ناز و دلربایی او باعث ایجاد شوق در دل عاشقان و نیازمندان میشود.
هوش مصنوعی: وقتی با ناز و لطافت حرکت میکند، گویی آرامش را برای ساکنان آسمان و زمین به ارمغان میآورد.
هوش مصنوعی: زمانی که او با زیبایی و وقار بر روی پا نشسته است، آسمان را از چرخش باز میدارد.
هوش مصنوعی: اگر کسی با زنده کردن موسیقی، روحی را که رفته به جسم مرده برگرداند، این نشاندهنده قدرت هنر و تأثیر آن بر زندگی است.
هوش مصنوعی: پرندهی روح را با نغمهی چنگ به باغ بقا هدایت میکند.
هوش مصنوعی: تاجر وقتی ویژگیهای آن پری را شنید، در دلش آرزوی او پیدا شد و احساس longing کرد.
هوش مصنوعی: نظاره زیبایی او از روزنهای، عقل و هوش را دچار اختلال کرد و ذهن را تحت تاثیر قرار داد.
هوش مصنوعی: بسیاری هستند که هرگز چهره دوست را ندیدند، اما از عشق او دچار درد و رنج شدند.
هوش مصنوعی: پیامبر، هم اخبار پنهان و هم اخبار آشکار را از خداوند جهان به ما رسانده است.
هوش مصنوعی: خداوند بخشنده و آفریننده و روزیدهنده است و هدف او از این همه، آن است که تو عاشق او شوی.
هوش مصنوعی: همچنین از پیامبر و خانوادههای بزرگوار او، و یا از یاران و اولیای بزرگ.
هوش مصنوعی: این ویژگیها و حالتهای بزرگوارانه که در آنها نوشته شده، به عنوان یک اثر هنری جمعآوری شدهاند.
هوش مصنوعی: همه چیز به خاطر عشق و جذابیت توست که در مسیر درست عشق قرار بگیری.
هوش مصنوعی: اما من میبینم که چقدر حجاب و مانع، از هر طرف بر دور تو پیچیده شده است.
هوش مصنوعی: که از چشمان تو نگاهی به من نمیرسد و از گوشهایت خبری برایم نمیآید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چون بیامد بوعده بر سامند
آن کنیزک سبک زبام بلند
برسن سوی او فرود آمد
گفتی از جنبشش درود آمد
جان سامند را بلوس گرفت
[...]
چیست آن کاتشش زدوده چو آب
چو گهر روشن و چو لؤلؤ ناب
نیست سیماب و آب و هست درو
صفوت آب و گونه سیماب
نه سطرلاب و خوبی و زشتی
[...]
ثقة الملک خاص و خازن شاه
خواجه طاهر علیک عین الله
به قدوم عزیز لوهاور
مصر کرد و ز مصر بیش به جاه
نور او نور یوسف چاهی است
[...]
ابتدای سخن به نام خداست
آنکه بیمثل و شبه و بیهمتاست
خالق الخلق و باعث الاموات
عالم الغیب سامع الاصوات
ذات بیچونش را بدایت نیست
[...]
الترصیع مع التجنیس
تجنیس تام
تجنیس تاقص
تجنیس الزاید و المزید
تجنیس المرکب
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.