گنجور

عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۴۲

 

کافری است از عشق دل برداشتن

اقتدا در دین به کافر داشتن

در ملا تحقیق کردن آشکار

در خلا دین مزور داشتن

از برون گفتن که شیطان گمره است

[...]

عطار
 

عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۴۳

 

بندگی چیست به فرمان رفتن

پیش امر از بن دندان رفتن

همه دشواری تو از طمع است

ترک خود گفتن و آسان رفتن

سر فدا کردن و سامان جستن

[...]

عطار
 

عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۴۴

 

عاشقی چیست ترک جان گفتن

سر کونین بی‌زبان گفتن

عشق پی بردن از خودی رستن

علم پی کردن از عیان گفتن

رازهایی که در دل پر خون است

[...]

عطار
 

عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۴۵

 

کفر است ز بی نشان نشان دادن

چون از بیچون نشان توان دادن

چون از تو نه نام و نه نشان ماند

آنگاه روا بود نشان دادن

تا یک سر موی مانده‌ای باقی

[...]

عطار
 

عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۴۶

 

با تو سری در میان خواهد بدن

کان ورای جسم و جان خواهد بدن

هر که زان سر یافت یک ذره نشان

از دو عالم بی نشان خواهد بدن

محرم آن شو که گر آن نبودت

[...]

عطار
 

عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۴۷

 

دل ز عشق تو خون توان کردن

عقل را سرنگون توان کردن

هرچه جز عشق توست از سردل

تا قیامت برون توان کردن

تا زبون‌گیری آن‌که را خواهی

[...]

عطار
 

عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۴۸

 

عشق را بی‌خویشتن باید شدن

نفس خود را راهزن باید شدن

بت بود در راه او هرچه آن نه اوست

در ره او بت‌شکن باید شدن

زلف جانان را شکن بیش از حد است

[...]

عطار
 

عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۴۹

 

عشق چیست از خویش بیرون آمدن

غرقه در دریای پر خون آمدن

گر بدین دریا فرو خواهی شدن

نیست هرگز روی بیرون آمدن

ور سر کم کاستی دارای در آی

[...]

عطار
 

عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۵۰

 

کاری است قوی ز خود بریدن

خود را به فنای محض دیدن

مانند قلم زبان بریده

بر لوح فنا به سر دویدن

صد تنگ شکر چشیده هر دم

[...]

عطار
 

عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۵۱

 

آتشی در جملهٔ آفاق زن

نوبت حسن علی‌الاطلاق زن

ماه اگر در طاق گردون جفته زد

نیست بر حق تو به استحقاق زن

پردهٔ عشاق زلف رهزنت

[...]

عطار
 

عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۵۲

 

خال مشکین بر آفتاب مزن

شیوه‌ای دیگرم بر آب مزن

گر به آتش نمی‌زنی آبی

آتشم در دل خراب مزن

صد گره هست از تو بر کارم

[...]

عطار
 

عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۵۳

 

گر سر این کار داری کار کن

ور نه‌ای این کار را انکار کن

خلق عالم جمله مست غفلتند

مست منگر خویش را هشیار کن

چون بدانستی و دیدی خویش را

[...]

عطار
 

عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۵۴

 

گر مرد نام و ننگی از کوی ما گذر کن

ما ننگ خاص و عامیم از ننگ ما حذر کن

سرگشتگان عشقیم نه دل نه دین نه دنیا

گر راه بین راهی در حال ما نظر کن

تا کی نهفته داری در زیر دلق زنار

[...]

عطار
 

عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۵۵

 

خیز و از می آتشی در ما فکن

نعرهٔ مستانه در بالا فکن

چون نظیرت نیست در دریا کسی

خویش را خوش در بن دریا فکن

خون رز بر چهرهٔ گل نوش کن

[...]

عطار
 

عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۵۶

 

ای پسر این رخ به آفتاب درافکن

بادهٔ گلرنگ چون گلاب درافکن

صبح علم بر کشید و شمع برافروخت

جام پیاپی کن و شراب درافکن

شاهد سرمست را ز خواب برانگیز

[...]

عطار
 

عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۵۷

 

چو دریا شور در جانم میفکن

ز سودا در بیابانم میفکن

چو پرِ پشهٔ وصلت ندیدم

به پای پیل هجرانم میفکن

به دست خویش در پای خودم کش

[...]

عطار
 

عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۵۸

 

زلف به انگشت پریشان مکن

روی بدان خوبی پنهان مکن

طرهٔ مشکین سیه رنگ را

سایهٔ خورشید درافشان مکن

از سر بیداد سر سروران

[...]

عطار
 

عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۵۹

 

بیم است که صد آه برآرم ز جگر من

تا بی تو چرا می‌برم این عمر به سر من

آگاه از آنم که به جز تو دگری نیست

و آگاه نیم از بد و از نیک دگر من

عمری ره تو جستم و چون راه ندیدم

[...]

عطار
 

عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۶۰

 

باز آمده‌ای از آن جهانم من

پیدا شده‌ای از آن نهانم من

کار من و حال من چه می‌پرسی

کین می‌دانم که می ندانم من

هرچند که در جهان نیم لیکن

[...]

عطار
 

عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۶۱

 

ترسا بچه‌ای ناگه چون دید عیان من

صد چشمه ز چشم من بارید روان من

دی زاهد دین بودم سجاده‌نشین بودم

امروز چنان دیدم زنار میان من

سجاده به می داده وز خرقه تبرایی

[...]

عطار
 
 
۱
۳۱
۳۲
۳۳
۳۴
۳۵
۴۳