زلف به انگشت پریشان مکن
روی بدان خوبی پنهان مکن
طرهٔ مشکین سیه رنگ را
سایهٔ خورشید درافشان مکن
از سر بیداد سر سروران
در سر آن سرو خرامان مکن
عاشق دل سوخته را دست گیر
جان و دلم بی سر و سامان مکن
چون بر ما آمدهای یک زمان
حال دل خسته پریشان مکن
در بر ما یک نفس آرام گیر
از بر ما قصد شبستان مکن
بی رخ خود عالم همچون بهشت
بر من دل سوخته زندان مکن
بر تو چو عطار جفایی نکرد
آنچه ز تو آن نسزد آن مکن
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق و زیباییهای دخترانه است و از محبوب خواسته میشود که زیباییهایش را پنهان نکند. شاعر از او میخواهد که زلفش را به هم نریزد و سایه زیبایش را بر دل عاشق نیفکند. او از درد و بیقراری عاشق سخن میگوید و خواستار آرامش و تسلّی از محبوبش است. شاعر از او میخواهد که آنقدر زیبا باشد که عشق را زنجیر دلی سوخته نکند و خود را از عشق دور نکند. در نهایت، به محبوب میگوید که اگر به او جفایی نکرده، نباید جفا کند.
هوش مصنوعی: موهای خود را به انگشتت درهم نبر و زیباییهای پنهانت را آشکار نکن.
هوش مصنوعی: موهای سیاه و مشکین خود را زیر نور آفتاب پخش نکن.
هوش مصنوعی: از روی ظلم و ستم سران، به آن سرو زیبا و نرمخوی نزدیک نشو.
هوش مصنوعی: ای خدا، به عاشقانی که دلشان آتش گرفته کمک کن و جان و دل من را بیقرار نکن.
هوش مصنوعی: وقتی که به نزد ما آمدهای، لطفاً دل نگران و ناراحتام را بیشتر خراب نکن.
هوش مصنوعی: لحظهای کنار ما بمان و آرامش را احساس کن، خواهش میکنم به خیال رفتن به خوابگاه فکر هم نکن.
هوش مصنوعی: اگر چهرهات را از من دور کنی، دنیا برایم مانند بهشتی خواهد بود که تحمل آتش دلسوختهام را ندارد؛ پس مرا در این زندان نگذار.
هوش مصنوعی: اگر بر تو کسی مانند عطار بیاحترامی نکرد، پس تو هم به کسی که سزاوارش نیست، بیاحترامی نکن.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
چون سخنت شهد شد ارزان مکن
شهد سخن را مگس افشان مکن
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.