گنجور

 
۱
۲
 

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۴

 

اینقدر نقشی که گل کرد از نهان و فاش ما

صرف رنگی داشت بیرون صدف نقاش ما

جمع دار از امتحان جیب عریانی دلت

دست‌ما خالی‌ترست از کیسهٔ قلا‌ش ما

زین سلیمانی که دارد دستگاه اعتبار

[...]

۸ بیت
بیدل دهلوی
 

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۶

 

ای آرزوی مهر تو سیلاب‌ کینه‌ها

بر هم زن کدورت سنگ آبگینه‌ها

ملاح قدرت تو ز عکس تجلیات

رانَد به بحر آینهٔ دل سفینه‌ها

آتش‌پرست شعلهٔ اندیشه‌ات جگر

[...]

۸ بیت
بیدل دهلوی
 

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۷

 

تعلق بود سیر آهنگ چندین نوحه‌سازی‌ها

قفس آموخت ما را صنعت قانون‌نوازی‌ها

جهانی را غرور جاه کرد از فکر خود غافل

گریبان‌ها ته پا آمد از دامن طرازی‌ها

غنا دردسر اسباب بردارد؟ محال است این

[...]

۸ بیت
بیدل دهلوی
 

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳۱

 

در شهد راحتند فقیران بوریا

آسوده‌اند در شکرستان بوریا

بر قسمت فتاده‌ کس ار پشت پا زند

نی می‌خلد به ناخنش از خوان بوریا

بر گیر‌و‌دارِ اهل جهان خنده می‌کند

[...]

۸ بیت
بیدل دهلوی
 

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۱۰

 

چون سپند آرام جسم دردناکم ناله است

برق جولانی‌که خواهد سوخت پاکم ناله است

صد گریبان نسخهٔ رسوایی‌ام اما هنوز

یک الف ازانتخاب مشق چاکم ناله است

از علمداران یأسم‌، کار اقبالم بلند

[...]

۸ بیت
بیدل دهلوی
 

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۸۹

 

ز انقلاب جسم‌، دل بر ساز وحشت هاله نیست

سنگ هرچند آسیا گردد، شرر جواله نیست

درگلستانی که داغ عشق منظور وفاست

جز دل فرهاد و مجنون هر چه‌ کاری لاله نیست

پرتو هر شمع‌، در انجام‌، دودی می‌کند

[...]

۸ بیت
بیدل دهلوی
 

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۲۲

 

تا نظر بر شوخی من نرگس خودکام داشت

چشمهٔ آیینه موج روغن بادام داشت

باد دامانت غبارم را پریشان‌کرد و رفت

سرمه‌ام درگوشهٔ چشم عدم آرام داشت

عالمی را صید الفت کرد رنگ عجز من

[...]

۸ بیت
بیدل دهلوی
 

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۳۳

 

تو ازآن خلوت یکتا چه خبر خواهی داشت

گر شوی حلقه‌که چشم آنسوی در خواهی داشت

زبن شبستان هوس عشوه چه خواهی خوردن

شمع‌‌سان‌گل به سر از باغ سحر خواهی داشت

یک عرق‌وارگر از شرم طلب آب شوی

[...]

۸ بیت
بیدل دهلوی
 

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۹۴

 

بی‌نمک از نمک غیر توهم دارد

لب بام است ‌که اظهار تکلم دارد

جای اشک از مژهٔ تیغ حیا جوهر ریخت

چقدر حسرت زخم تو تبسم دارد

بی‌تو اظهار اثر خجلت معدومی ماست

[...]

۸ بیت
بیدل دهلوی
 

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۶۷

 

ما را به در دل ادب هیچکسی برد

تمثال در آیینه‌، ره از بی‌نفسی برد

زین دشت هوس منت سیلی نکشیدیم

خاروخس ما را عرق شرم خسی برد

بیگانهٔ عشقیم ز شغل هوسی چند

[...]

۸ بیت
بیدل دهلوی
 

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۰۹

 

گر نالهٔ من پرتو اندیشه دواند

توفان قیامت به فلک ریشه دواند

شوق تو به سامان خراش دل عشاق

ناخن چه خیال است مگر تیشه دواند

دور از مژه اشک است و همان بی‌سر و پایی

[...]

۸ بیت
بیدل دهلوی
 

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۲۸

 

فرصت انشایان هستی‌ گر تکلف ‌کرده‌اند

سکته مقداری در این مصرع توقف کرده‌اند

از مآل زندگی جمعی ‌که دارند آگهی

کارهای عالم از دست تأسف کرده‌اند

هستی و امید جمعیت جنون وهم ‌کیست

[...]

۸ بیت
بیدل دهلوی
 

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۱۲

 

محوتسلیمیم اما سجده لغزش مایه بود

سر خط پیشانی ما را مداد از سایه بود

یک نفس با مهلتی سودا نکردیم آه عمر

این حباب بی‌سر وپا پرتنک سرمایه بود

مایهٔ بالیدن ما پهلوی خود خوردنست

[...]

۸ بیت
بیدل دهلوی
 

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۲۳

 

شبنم صبح از چمن آبله دل می‌رود

عیش عرق می‌کند خنده خجل می‌رود

مخمصهٔ زندگی فرصت ماکرد تنگ

عیش والم هیچ نیست عمر مخل می‌رود

زبن همه نشو و نما منفعل است اصل ما

[...]

۸ بیت
بیدل دهلوی
 

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۵۶

 

زندگی در ملک عبرت مرگ مفلس می‌شود

خون نمی‌باشد در آن عضوی ‌که بی‌حس ‌می‌شود

طبع ناقص را مبر در امتحانگاه کمال

کم‌عیاری‌ چون محک ‌خواهد، طلا، مس‌ می‌شود

بگذر از وهم فلک‌تازی که فکر آدمی

[...]

۸ بیت
بیدل دهلوی
 

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۹۱

 

غیر از حیا چه پیش توان برد در عرق

چون اشک سعی تا قدم افشرد در عرق

با این هجوم عجز به هرجا قدم زدیم

خجلت بساط آبله ‌گسترد در عرق

بر روی ما ز شرم نموهای اعتبار

[...]

۸ بیت
بیدل دهلوی
 

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۶۱

 

بیدست و پا به خاک ادب نقش بسته‌ام

در سایهٔ تأمل یادش نشسته‌ام

فریاد ما به‌گو ‌ش ترحم شنیدنی است

پربینوا چو نغمهٔ تارگسسته‌ام

ای کاش سعی بیخودیی داد ما دهد

[...]

۸ بیت
بیدل دهلوی
 

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۸۶

 

دوش چون نی سطر دردی می‌چکید از خامه‌ام

ناله‌ها خواهد پر افشاند ازگشاد نامه‌ام

شمع را جز سوختن آینه‌دار هوش نیست

پنبهٔ گوشست یکسر سوز این هنگامه‌ام

تا به‌ کی باشد هوس محوکشاکشهای ناز

[...]

۸ بیت
بیدل دهلوی
 

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۵۶

 

شبی سیر خیال نقش پای دلربا کردم

گریبان را پر از کیفیت برگ حنا کردم

به ملک بی‌تمیزی داشت عالم ربط مژگانی

گشودم چشم و خلقی را ز یکدیگر جدا کردم

گرانی کرد بر طبعم غرور ناز یکتایی

[...]

۸ بیت
بیدل دهلوی
 

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۷۹

 

کف خاکم چسان مقبول جست‌وجوی او گردم

فلک در گردش آیم تا به‌ گرد کوی او گردم

دل مأیوس صیقل می‌زنم عمری‌ست حیرانم

نگشتم آینه تا قابل زانوی او گردم

جهانی را زدم آتش سراغ دل نشد پیدا

[...]

۸ بیت
بیدل دهلوی
 
 
۱
۲
 
تعداد کل نتایج: ۲۶