بینمک از نمک غیر توهم دارد
لب بام است که اظهار تکلم دارد
جای اشک از مژهٔ تیغ حیا جوهر ریخت
چقدر حسرت زخم تو تبسم دارد
بیتو اظهار اثر خجلت معدومی ماست
قطرهٔ دور ز دریا چه تلاطم دارد
زاهد از گنبد دستار به خود مینازد
نکنی عیب که خر فخر به توقم دارد
گر به دادت نرسد شور قیامت ستم است
درد هستی است که فریاد تظلم دارد
فیض خورشید به عالم ز کواکب نرسد
شیشهٔ تنگ کجا حوصلهٔ خم دارد
مفت غواص تاملگهرمعنی بکر
دفتر بیدل ما خصلت قلزم دارد
بیدل از فیض قناعت چمن عافیت است
تکیه عمریستکه بر بستر قاقم دارد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این ابیات به عواطف و احساسات عمیق خود درباره ی عشق و حیات میپردازد. او به کمبودها و ناامیدیهای خود بدون معشوق اشاره میکند و از حسرت و اندوهی که در وجودش است سخن میگوید. نمادهایی مانند "لب بام" و "اشک" به بیان حالات روحی و خجلت شاعر در غیاب معشوق اشاره دارند. همچنین، او ناتوانی در بیان احساسات و دشواریهای زندگی را به تصویر میکشد و از زهد و فخرفروشیهای بیاساس دیگران انتقاد میکند. در نهایت، او به دنبال عمق و معنا در زندگی است و بر اثر قناعت و آرامش در عافیت اشاره دارد.
هوش مصنوعی: کسی که به غیر از تو هیچ جذابیتی ندارد، حتی در بالای بام هم که حرف میزند، همچنان بیرمق و بینمک به نظر میرسد.
هوش مصنوعی: به خاطر حیا و عفت، اشکها از مژهها به مانند جوهر میریزد و چقدر غم و حسرت در زخم عشق تو وجود دارد که لبخند میزند.
هوش مصنوعی: بیتو، نشان از نابودی و عدم وجود ما را نمایان میکند. مثل اینکه یک قطرهٔ دور از دریا چه حالتی میتواند داشته باشد.
هوش مصنوعی: زاهدی که به کلاه و مقنعهاش میبالد، بهتر است عیوب خودش را نبیند؛ چرا که الاغ هم به بار خود افتخار میکند.
هوش مصنوعی: اگر در روز قیامت کمکی به تو نشود، این ظلمی است که بر تو رفته و نشاندهندهی درد وجودی توست که همواره خواهان دادخواهی است.
هوش مصنوعی: نور خورشید به دنیا از ستارهها نمیرسد؛ شیشهٔ تنگی که مثل خم است، چه کشش و ظرفیتی دارد؟
هوش مصنوعی: غواص بیمزد و قیمت، در حال جستوجو برای جواهرات گرانبها، از معنای ناب و خالص دفتر بیدل ما سخن میگوید، که مانند دریاچهای عمیق و گسترده، دارای ویژگیهای خاصی است.
هوش مصنوعی: بیدل به این نکته اشاره میکند که قناعت و رضایت از زندگی، باعث آرامش و امنیت فرد میشود. در این حالت، او بر بستر زندگیاش استراحت میکند و به زندگی خود رضایت دارد، که این نشان از پختگی و آرامش خاطر اوست.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
در خور مزد فلک کار به آدم دارد
خوردن نعمت عالم غم عالم دارد
نخل خشکی است کزاو دست کشیده است بهار
هر که را عشق ز آفات مسلم دارد
ماتم و سور جهان دست در آغوش همند
[...]
آن که یک ذره غمت در دل پر غم دارد
اگر انصاف دهد عیش دو عالم دارد
دیده با قد تو کی سایه طوبی جوید
سینه با داغ تو کی خواهش مرهم دارد
کم و بیش آن که به دو چشم ترحم دای
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.