گنجور

 
۲۷۰۱

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۵۴

 

... دل به صد خون می گدازم تا لبی تر می شود

گر به این کلفت فغانم ربشه برگردون زند

سدره تا طوبی ز بار دل صنوبر می شود ...

بیدل دهلوی
 
۲۷۰۲

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۷۹

 

... شوق می بالد گناه شوخی اظهار نیست

مطلب از دل تا به لب آید فغانی می شود

گر چنین دارد کمین ناز ضعف پیکرم ...

بیدل دهلوی
 
۲۷۰۳

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۸۰

 

بیخودی امشب پر و بال فغانی می شود

گر ندارد مدعا باری بیانی می شود ...

... رخ مپوش از من که چشم حسرت آهنگ مرا

هر سر مژگان پر و بال فغانی می شود

عاجزم چندانکه در عرض ضعیفیهای من ...

بیدل دهلوی
 
۲۷۰۴

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۸۸

 

... تمنا درخور نایابی مطلب نمو دارد

فغان برخوبش بالد هرقدر تأثیر فرساید

به افسون دم پیری املها محو شد بیدل ...

بیدل دهلوی
 
۲۷۰۵

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۰۳

 

به سعی یأس نفس خامشی بیان گردید

به خود شکستن دل سرمه فغان گردید

در این زمانه ز بس طبع دون رواج گرفت ...

بیدل دهلوی
 
۲۷۰۶

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۰۴

 

... ز خود برآمدگان یک قلم فلک تازند

نفس دو گام گذشت از خود و فغان گردید

خوشم که عشق نکرد امتحان پروازم ...

بیدل دهلوی
 
۲۷۰۷

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۹۶

 

... چو شمع چند کنم رنگ رفته را تسخیر

فغان که بسمل محروم من به رنگ شرار

نبرد ذوق تپیدن به فرصت یک تیر ...

بیدل دهلوی
 
۲۷۰۸

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۱۱

 

... بس است چون پر رنگت شکستگی پرواز

فغان که شمع صفت زین بهار نومیدی

ندید کس گل انجام بر سر آغاز ...

بیدل دهلوی
 
۲۷۰۹

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۲۹

 

... تیغی که تو داری به فسون ها نشود تیز

بیدل به فغان زین قفست نیست رهایی

ای خاک به خون خفته غبار دگر انگیز

بیدل دهلوی
 
۲۷۱۰

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۸۴

 

... همدرس خلق باش تغافل کمال نیست

ای بی خبر کری به فغان می کند طرف

آسان مدان تردد روزی که چون هلال ...

بیدل دهلوی
 
۲۷۱۱

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۲۵

 

... از فضولی اینقدر من کرده ام تنگش ز دل

چون نفس بیدل چه خواهد جز فغان برداشتن

آن ترازویی که باشد در نظر سنگش ز دل

بیدل دهلوی
 
۲۷۱۲

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۷۹

 

... نیست گوشی کز تپشهای دلم آگاه نیست

چون جرس از سادگی جنس فغان دزدیده ام

دل ز ضبط آرزو خون شد من از ضبط نفس ...

... بیدل از ناموس اسرار تمنایم مپرس

سینه از آه و لب از جوش فغان دزدیده ام

بیدل دهلوی
 
۲۷۱۳

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۱۴

 

... فضولی کردم و زنگار تهمت بر صفا بستم

فغان در سینه ورزیدم نفس خون شد ز بیکاری

به روی دل دری واکرده بودم از کجا بستم ...

بیدل دهلوی
 
۲۷۱۴

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۲۴

 

... چه رنگ صفحه تکانید کز کتاب گذشتم

فغان که چشم به رفتار زندگی نگشودم

ز خود چو سایه گذشتم ولی به خواب گذشتم ...

بیدل دهلوی
 
۲۷۱۵

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۳۳

 

آرزو بیتاب شد ساز بیانی یافتم

چون جرس در دل تپیدنها فغانی یافتم

خاک را نفی خود اثبات چمنها کردن است ...

بیدل دهلوی
 
۲۷۱۶

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۳۰

 

... محیطم ازین پل اگر بگذرم

گه از علم دارم فغان گه ز جهل

جنونهاست جیب نفس می درم ...

بیدل دهلوی
 
۲۷۱۷

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۴۸

 

فغان گل می کند هرگه به وحشت گام بردارم

سر دامان کوه از دلگرانی برکمر دارم ...

بیدل دهلوی
 
۲۷۱۸

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۵۶

 

... به خاموشی ز ساز عجز تصویرم مشو غافل

شکست دل فغانها دارد از رنگی که من دارم

که دارد فکر بی سامانی وضع حباب من ...

بیدل دهلوی
 
۲۷۱۹

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۶۴

 

... نفس شمار دو ساعت زمانه ای که ندارم

فغان که بست به بالم هزار شعله تپیدن

نشیمنی که نبود آشیانه ای که ندارم ...

بیدل دهلوی
 
۲۷۲۰

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۷۵

 

... چرا عریان نباشم در غبار ناله مستورم

نفس بودم فغان گشتم دگر از من چه می خواهی

ندارم آنقدر طاقت که نتوان داشت معذورم ...

بیدل دهلوی
 
 
۱
۱۳۴
۱۳۵
۱۳۶
۱۳۷
۱۳۸
۱۸۰