آرزو بیتاب شد ساز بیانی یافتم
چون جرس در دل تپیدنها فغانی یافتم
خاک را نفی خود اثبات چمنها کردن است
آنقدر مردم به راه او که جانی یافتم
بینیازی در کمین سجدهٔ تسلیم بود
تا زمین آیینه گردید آسمانی یافتم
کوشش غواص دل صد رنگ گوهر میکشد
غوطه در جیب نفس خوردم جهانی یافتم
دستگاه جهد فهمیدم دلیل امن نیست
بال و پر در هم شکستم آشیانی یافتم
جلوهها بی پرده و سعی تماشا نارسا
هر دو عالم را نگاه ناتوانی یافتم
وحشت عمر از کمین قامت خم جوش زد
تیر شد ساز نفس تا من کمانی یافتم
یأس چون امید در راه تو بیسامان نبود
آرزوی رفته را هم کاروانی یافتم
چون هما برقسمت منحوس من باید گریست
شد سعادتها ضمان تا استخوانی یافتم
همچو آن آیینه کز تمثال میبازد صفا
گم شدم در خویش از هر کس نشانی یافتم
چول سحر زین جنس موهومی که خجلت عرض اوست
گر همه دامن ز خود چیدم دکانی یافتم
زندگانی هرزه تا ز عرصهٔ تشویش بود
بیدل از قطع نفس ضبط عنانی یافتم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان احساسات عمیق و جستجوی معانی در زندگی میپردازد. شاعر در پی رسیدن به حقیقت و آرامش درونی است و از حوادث و دشواریهایی که در این مسیر با آنها مواجه است صحبت میکند. او تلاش میکند تا از دنیای مادی فاصله بگیرد و به چمنها و زیباییهای معنوی دست یابد. در این مسیر، او به خودآگاهی میرسد و میفهمد که تلاشها و جستجوهایش منجر به کشف هویت واقعیاش شده است. شاعر همچنین به تضاد بین امید و یأس اشاره کرده و از احساس تنهایی و گمگشتگی در زندگی سخن میگوید. در نهایت، او از تلاش برای آزاد شدن از قید و بندهای دنیایی و رسیدن به حقیقت و آرامش درونی صحبت میکند.
هوش مصنوعی: آرزوهایم بیتاب شدند و من به بیان احساساتم رسیدم. همانطور که زنگ خطر در دل میتپد، من نیز صدای فغان و نالهای را در درونم احساس کردم.
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که با تلاش و وجود انسانها و به دلیل محبت و دوستی آنها، میتوان زیبایی و شکوفایی را در زندگی ایجاد کرد. در واقع، وقتی انسانها به راه عشق و دوستی گام برمیدارند، میتوانند به رشد و شکوفایی کمک کنند و زندگی را به مکانی پر از زیبایی تبدیل کنند.
هوش مصنوعی: بیش از هر چیز، نیاز نداشتن به چیزی در حالتی از تسلیم و فروتنی وجود داشت. تا زمانی که زمین به نوعی تغییر کرد و به آسمانی تبدیل شد، من به درک جدیدی دست یافتم.
هوش مصنوعی: کوشش غواص دل برای یافتن جواهرات رنگارنگ است و او در اعماق وجود خود غوطهور شده و در نتیجه دنیا را کشف کرده است.
هوش مصنوعی: در تلاش برای درک حقیقت، متوجه شدم که هیچ چیز به طور کامل امن نیست. از همین رو، خودم را از بسیاری از محدودیتها رها کردم و جایی برای خودم پیدا کردم.
هوش مصنوعی: من به تماشای جلوهها پرداختهام، اما تلاشهایم برای دیدن آنها ناکافی به نظر میرسد و در نهایت دریافت کردهام که ناتوانی در درک زیباییهای دنیا را تجربه کردهام.
هوش مصنوعی: از نگرانی و ترس عمر، پای شکسته و قامت خمیدهام باعث شد که نغمهای شتابان سر دهم؛ به گونهای که گویی تیر از کمان رها شده.
هوش مصنوعی: نگرانی و ناامیدی در مسیر تو بیمعنی است، چرا که حتی آرزوهای پیشین را هم مانند یک کاروان پیدا کردم.
هوش مصنوعی: زمانی که شگون بد به سرنوشتم حاکم شد، باید برای خودم گریه کنم. تا وقتی که سعادتی پیدا نکردهام، احساس میکنم که همه چیز در دست من نیست.
هوش مصنوعی: مانند آن آیینه که تصویر را درست نشان نمیدهد، من نیز در خود گم شدم و از هر کس نشانهای پیدا نکردم.
هوش مصنوعی: صبح زود از این نوع زیبایی که شرمساریاش را به نمایش میگذارد، اگر تمام لبههای دامن خود را کنار بزنم، هنوز هم میتوانم کسب و کاری راه بیندازم.
هوش مصنوعی: زندگی بیهدف تا زمانی که درگیر نگرانیها باشد، بیدل از طریق کنترل نفس و مهار احساسات، توانستهام آرامش را به دست آورم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
این منم یا رب که در دل شادمانی یافتم
و آنچه جستم از قضای آسمانی یافتم
با من این الطاف چرخ کینه ورزان میکند
کز خدیو ملک دانش مهربانی یافتم
اوحد الدنیا حکیم الدین که نپسندد خرد
[...]
می سزد گر جان دهم چون دلستانی یافتم
بگذرم از خارها چون گلستانی یافتم
خنده همچون گل زنم چون نوبهارم دست داد
ناله چون بلبل کنم چون بوستانی یافتم
بی زبانم بعد ازین چون دوست را بشناختم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.