گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
سعدی

ایهاالناس جهان جای تن آسانی نیست

مرد دانا، به جهان داشتن ارزانی نیست

خفتگان را چه خبر زمزمهٔ مرغ سحر؟

حیوان را خبر از عالم انسانی نیست

داروی تربیت از پیر طریقت بستان

کادمی را بتر از علت نادانی نیست

روی اگر چند پری چهره و زیبا باشد

نتوان دید در آیینه که نورانی نیست

شب مردان خدا روز جهان افروزست

روشنان را به حقیقت شب ظلمانی نیست

پنجهٔ دیو به بازوی ریاضت بشکن

کاین به سرپنجگی ظاهر جسمانی نیست

طاعت آن نیست که بر خاک نهی پیشانی

صدق پیش آر که اخلاص به پیشانی نیست

حذر از پیروی نفس که در راه خدای

مردم افکن‌تر ازین غول بیابانی نیست

عالم و عابد و صوفی همه طفلان رهند

مرد اگر هست به جز عارف ربانی نیست

با تو ترسم نکند شاهد روحانی روی

کالتماس تو به جز راحت نفسانی نیست

خانه پرگندم و یک جو نفرستاده به گور

برگ مرگت چو غم برگ زمستانی نیست

ببری مال مسلمان و چو مالت ببرند

بانگ و فریاد برآری که مسلمانی نیست

آخری نیست تمنای سر و سامان را

سر و سامانی به از بی سر و سامانی نیست

آن کس از دزد بترسد که متاعی دارد

عارفان جمع بکردند و پریشانی نیست

وانکه را خیمه به صحرای فراغت زده‌اند

گر جهان زلزله گیرد غم ویرانی نیست

یک نصیحت ز سر صدق جهانی ارزد

مشنو ار در سخنم فایده دو جهانی نیست

حاصل عمر تلف کرده و ایام به لغو

گذرانیده، به جز حیف و پشیمانی نیست

سعدیا گرچه سخندان و مصالح گویی

به عمل کار برآید به سخندانی نیست

تا به خرمن برسد کشت امیدی که تراست

چارهٔ کار به جز دیدهٔ بارانی نیست

گر گدایی کنی از درگه او کن باری

که گدایان درش را سر سلطانی نیست

یارب از نیست به هست آمدهٔ صنع توایم

وانچه هست از نظر علم تو پنهانی نیست

گر برانی و گرم بندهٔ مخلص خوانی

روی نومیدیم از حضرت سلطانی نیست

ناامید از در لطف تو کجا شاید رفت؟

تو ببخشای که درگاه تو را ثانی نیست

دست حسرت گزی ار یک درمت فوت شود

هیچت از عمر تلف کرده پشیمانی نیست

 
 
 
قصیدهٔ شمارهٔ ۷ - موعظه و نصیحت به خوانش حمیدرضا محمدی
می‌خواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
قصیدهٔ شمارهٔ ۷ - موعظه و نصیحت به خوانش فاطمه زندی
فعال یا غیرفعال‌سازی قفل متن روی خوانش

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه

مجد همگر

در چنین عشق مرا برگ تن آسانی نیست

کس بدین بیکسی و بی سروسامانی نیست

تا پریشانی زلف تو بدیده ست دلم

دل مانند دل من به پریشانی نیست

تا تو در راه دلم چاه زنخدان کندی

[...]

حکیم نزاری

ایبها العشّاق این کار به آسانی نیست

عشق کآسودگی تن طلبد جانی نیست

میل دل را نظر خاطر جان کی باشد

نفس بل هوسی چون دم رحمانی نیست

حجّتی نیست که خاصیت روحانی چیست

[...]

شیخ بهایی

نیک و بد هر چه کنی بهر تو خوانی سازند

جز تو بر خوان بد و نیک تو مهمانی نیست

گنه از نفس تو می‌آید و شیطان بدنام

جز تو بر نفس بداندیش تو شیطانی نیست

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از شیخ بهایی
نظیری نیشابوری

دل که جمعست غم بی سر و سامانی نیست

فکر جمعیت اگر نیست پریشانی نیست

بیضه در جنگل شهباز نهد طایر من

در فضایی که منم بال و پرافشانی نیست

گر کنم یاد ز بتخانه مرا عیب مکن

[...]

صائب تبریزی

در پریشان نظری غیر پریشانی نیست

عالمی امن تر از عالم حیرانی نیست

قفس تنگ فلک جای پر افشانی نیست

یوسفی نیست درین مصر که زندانی نیست

از جهان با دل خرسند بسازید چو مور

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از صائب تبریزی