فغان که آتش کین آشیان ما را سوخت
به غیر ناله نخیزد نوایی از دهنی
گسست رشته پیوند، یار دشمنخوی
شکست حقه الفت، حریف حقشکنی
جفای زاغ و زغن بین که از سیاهدلی
به بلبلان نگذارند گوشه چمنی
به تیرهبختی ما شمع انجمن سوزد
به هرکجا که حریفان کنند انجمنی
بنای خانه بیداد واژگون گردد
به دست تیرزنی یا به آه پیرزنی
کسی که بد به وطن گفت بیوطن بادا
که بر وطن نزند طعنه غیر بیوطنی
اگر میانه و تبریز و اردبیل افتاد
به دست غیر، چو گنجی به دست راهزنی
«به صبر کوش تو ای دل که حق رها نکند
چنین عزیز نگینی، به دست اهرمنی»
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از سوختن آشیانه خود به دلیل دشمنی و کینه صحبت میکند و بیان میکند که از دلش تنها نالهای برمیخیزد. او از شکستن پیوندها و دوستیها میان دوستان و دشمنان سخن میگوید و از جفای کسانی که به بلبلان (نماد زیبایی و شعر) اجازه آرامش نمیدهند، انتقاد میکند. شاعر به بدبختی و سوزش دل اشاره میکند و میگوید که در عرصههای سخت، ناپایداری و نابودی بر سر ملتهای خود میآید. او وطن را با ارزش و عزیز میداند و به کسانی که به وطن بدگویی میکنند هشدار میدهد. در پایان به صبر و امید به آیندهای بهتر در وطن اشاره میکند و میگوید که حق هرگز رها نخواهد شد.
هوش مصنوعی: آه و افسوس که آتش کینه، خانه ما را سوزانده و جز ناله هیچ صدایی از زبانمان برنمیخیزد.
هوش مصنوعی: رابطه و پیوندی که بین ما بود، از هم گسسته شد و اکنون یار ما به دشمنی تبدیل شده است. محبت و الفتی که داشتیم به راحتی شکسته شد و حالا به کسی که به ما آسیب میزند، تبدیل شده است.
هوش مصنوعی: زاغ و زغن (دو پرنده سیاه) به خاطر دلسختی و خوی بدشان، اجازه نمیدهند بلبلها (پرندگان خوش صدا) در گوشهای از چمن آرام بگیرند.
هوش مصنوعی: به خاطر بدبختی ما، در هر مکانی که دوستان دور هم جمع میشوند، شمع این محفل روشن میشود و میسوزد.
هوش مصنوعی: ساختمان ظلم و ستم ممکن است به خاطر بیرحمی و شجاعت یک تیرانداز بیفتد یا به دلیل ناتوانی و زحمت یک زن سالخورده.
هوش مصنوعی: کسی که به وطن خود بد بگوید، باید بداند که او در واقع بیوطن است، زیرا نمیتواند به خاطر مشکلات خود، به وطنش طعنه بزند و آن را به دیگران نسبت دهد.
هوش مصنوعی: اگر شهرهای میانه، تبریز و اردبیل به دست بیگانگان بیفتند، مانند گنجی میشوند که به دست دزدی افتاده است.
هوش مصنوعی: ای دل، سعی کن صبور باشی، زیرا خداوند این گوهر گرانبها را در دست شیطان رها نخواهد کرد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
به صبر کوش تو ای دل که حق رها نکند
چنین عزیز نگینی به دست اهرمنی
همین شعر » بیت ۸
«به صبر کوش تو ای دل که حق رها نکند
چنین عزیز نگینی، به دست اهرمنی»
سمنبرا، صنما، یارِ غمگسار منی
ستارهٔ سپهی آفتاب انجمنی
به مجلس اندر گویی که ماه بر فلکی
به موکب اندر گویی که سرو در چمنی
ز عاشقان منم اندر جهان که آن تو ام
[...]
دلم به عشق بتی را همیکند شمنی
که بر بتان به نکوئی کند همیشه منی
بتی که زلف چو قیر از بدوش پر شکند
کند به تبّت و قرقیز کاروان شکنی
شکست قیمت مشک و گل و سمن به سه چیز
[...]
گمان مبر که ز بیعیبی عمادست آن
که هجو او نکنم یا ز عجز و کم سخنی
مدیح گفت هجا کرده من بسم به عماد
برای من که هجا را بود هجا نکنی
اگر تو میل محبت کنی و گر نکنی
من از تو روی نپیچم که مستحب منی
چو سرو در چمنی راست در تصور من
چه جای سرو که مانند روح در بدنی
به صید عالمیانت کمند حاجت نیست
[...]
شنیده ام که تو با دوستان وفا نکنی
من اعتماد ندارم که عهد می شکنی
به شیوه دگر افتاده ای ندانم دوش
چه خواب دیده ای امروز باز در چه فنی
چه خوانمت به که مانی جز این نمیدانم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.