گرچه ابر زندگی جان بخش و صافی مشرب است
بی دهانت آب خضر از جانب او با لب است
تا پدید آمد ز رویت زلف اشک افشان شدیم
شب چو پیدا می شود گاهِ طلوع کوکب است
گر مزید حسن خواهی زلف را کوته مساز
روز را چون روزِ بازار درازی از شب است
تا نشان داد از خم محراب طاق ابرویت
عادت رندان عبادت ورد یاران یارب است
ای خیالی ترک این یارانِ کم نعمت بگو
تا نکورویان نگویندت فلان بد مذهب است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به زیبایی و عشق اشاره دارد و ارتباط آن با زندگی و محبت را به تصویر میکشد. شاعر به وجود زیباییهای طبیعی و انسانی اشاره میکند و میگوید که گرچه زیبا بودن معجزهآساست، اما برای درک آن نیاز به زبان و بیان وجود دارد. او به محبوبش میگوید که زیبایی او مانند شب و روز است و اگر بخواهد زیباییاش را حفظ کند، نباید زلفش را کوتاه کند. همچنین به رفتار رندان و عابدان اشاره دارد و هشدار میدهد که نباید به نظر دیگران درباره خود اهمیت بدهد. در این کلیت، شاعر عشق را با زیبایی و عبادت ترکیب کرده و به دنبال تداوم این زیباییها در زندگی است.
هوش مصنوعی: هرچند که ابر زندگی، منبع حیات و الهام بخش است، اما بدون زبان و بیان، دسترسی به سرچشمههای الهی مانند آب زندگی ممکن نیست.
هوش مصنوعی: وقتی که ظاهر شدی، زلف خوابآلود ما از اشک پر شد و شب مانند زمانی است که ستارهای به افق میرسد.
هوش مصنوعی: اگر میخواهی به زیباییات افزوده شود، موهای خود را کوتاه نکن. روز مانند روز بازار بلند است و شب نیز طولانیتر از آن.
هوش مصنوعی: وقتی که قوس ابرویت مانند طاق محراب نمایان میشود، نشان میدهد که عادت رندان (عاشقان) به عبادت و ذکر یاران تو، برایشان به یک عادت تبدیل شده است.
هوش مصنوعی: ای خیالی، از این دوستانی که کمبود نعمت دارند دوری کن و بگو تا خوبان نگویند فلانی بد مذهب است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
آن که زلف و عارض او غیرت روز و شب است
جان من از مهر و ماه روش هر دم در تب است
رشک عناب است یا خود پسته خندان او
سیب سیمین است خود یا آن ترنج غبغب است
باز ابر چشم من بسیار باران شد، مگر
[...]
تا بدیدم حلقه زلف تو، روز من، شب است
تا ببوسیدم سر کوی تو، جانم بر لب است
یا رب! آن ابرو، چه محرابی است کز سودای او؟
در زوایای فلک، پیوسته یارب یارب، است
پیش عکس عارضت، میرم که شمع از غیرتش
[...]
با رخ و زلف تو دل را روز بازار امشب است
تا درین سودا برآید جان شیرین بر لب است
در سر زلف تو دلهای پریشان جمع شد
حلقه حلقه هر شبی فریاد یارب یارب است
خواست تا از ماه رویت چرخ تابد روی مهر
[...]
آن شبِ قدری که گویند اهلِ خلوت امشب است
یا رب این تأثیرِ دولت در کدامین کوکب است؟
تا به گیسویِ تو دستِ ناسزایان کم رسد
هر دلی از حلقهای در ذکرِ یارب یارب است
کشته چاه زنخدان توام کز هر طرف
[...]
سردمهریهای دوران را تلافی از تب است
سوزن خار ملامتها ز نیش عقرب است
نه همین ما میگدازیم از غم بخت سیاه
هرکجا روشندلی دیدیم شمع این شب است
ناله هرجا میرسد رنگ دگر بر میکند
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.