گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
خیالی بخارایی

مرا یاد آن روی دیوانه کرد

که زنجیر زلف تو را شانه کرد

شبی از رخت نور دزدید شمع

روانش گرفتند و در خانه کرد

چه شمعی ندانم که پروانه را

در آتش فکندی و پروا نکرد

تشبّه به دندان او کرد دُر

چه گویم به غایت که مینا نکرد

خیالی به می بست پیمان چو دید

که ساقی اشارت به پیمانه کرد