گنجور

حاشیه‌ها

برمک در ‫۲ ماه قبل، دوشنبه ۱۹ شهریور ۱۴۰۳، ساعت ۰۵:۴۲ دربارهٔ سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۷۶ - در مدح تمغاج خان مسعود بن حسن:

میبینیم که در نخسه  زدای را زادی نوشته در چنین جاها که بیگمان ناراست است  بهتر است که  انرا  براست نوشت  با این همه  گمانم  زنگ خون  ستمکاره است و نه رنگ خون ، رنگ خون را  از تیغ نزدایند خون را  از تیغ زدایند .باید چنین باشد

بزدای زنگ خون ستمکاره را ز تیغ

خود تیغ تست صیقل زنگ ستم زدای

م.م.هویدا در ‫۲ ماه قبل، دوشنبه ۱۹ شهریور ۱۴۰۳، ساعت ۰۴:۱۹ در پاسخ به علی براتی دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۲:

اینطور فکر میکنی چون داری مصرع رو "وی باغ لطافت بِ رویت که گزیده‌ست" میخونی؛ اگر اینشکلی بخونی وزنش درسته: "وی باغ لطافت بهِ رویت که گیدست"

در واقع "بِ رو یَت" یست بلکه "بِ هِ رو یَت" هست.

م.م.هویدا در ‫۲ ماه قبل، دوشنبه ۱۹ شهریور ۱۴۰۳، ساعت ۰۳:۵۹ در پاسخ به مصطفی دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۲:

اگر این بیت رو در ابیات پایانی میاورد ممکن بود چننین معنی ای بدهد. ولی با توجه به این که اصلا قبل از این بیت به با دیگران بودن معشوق اشاره نکرده و با توجه به ابیات قبلی این بیت که در مورد حسرت سعدی نسبت به مشوق است، این بیت فقت این معنی را میدهد که: این خون دل های شکسته عاشقان است بر لباست یا خوراکی ای که در حال خوردن آن بودی رو لباست ریخته.

م.م.هویدا در ‫۲ ماه قبل، دوشنبه ۱۹ شهریور ۱۴۰۳، ساعت ۰۳:۵۱ در پاسخ به وشایق دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۲:

بله ولی سعدی نمیگه "بی‌افتد" ، بلکه میگه "بی‌افتاد"

مصرا اگه با بی‌افتد تموم شه میشه جمله التزامی، یعنی جمله ای که دعا یا نفرین و یا آرزویی رو مطرح میکنیه.

در حالی که سعدی با بی‌افتاد جمله رو تموم میکنه که چنین جمله ای خبری است. یعنی سعدی فقط داره چیزی که قبلا اتفاق افتاده بوده رو روایت میکرده و مثل جمله التزامی در مورد یک ای کاش صحبت نمیکرده.

م.م.هویدا در ‫۲ ماه قبل، دوشنبه ۱۹ شهریور ۱۴۰۳، ساعت ۰۳:۲۶ در پاسخ به محمد محمد دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۲:

داره با کنایه شکایت میکنه. میگه که: این همه دلی ک شکوندی خونشون ریخته رو لباست یا داشتی شرابی توتی چیزی میخوردی که لباست قرمز شده؟

م.م.هویدا در ‫۲ ماه قبل، دوشنبه ۱۹ شهریور ۱۴۰۳، ساعت ۰۳:۲۳ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۲:

سوال اینه که کدام نسخه اصالت دارد؟

نسخه فروغی با نسخه مذهب و مصور، در مصرع دوم و بیت آخر تفاوت دارند.

چیزی که من متوجه شدم مصراع دوم در نسخه فروغی (وی باغ لطافت بهِ رویت که گزیده‌ست) بسیار از نظر مفهوم و ترکیب و ترتیب در جمله بندی همخوان تر از نسخه مذهب و مصور (وز باغ لطافت گل رویت که گزیده‌ست) با مصرع اول (ای لعبت خندان لبِ لعلت که مزیده‌ست) است.

ز نظر ترکیب و ترتیبش که مشخص است و از نظر مفهوم هم در نسخه فروغی فعل را از مصدر گَزیدن به معنای گاز گرفتن در نظر گرفته که با مزیدن به معنای مزه کردن و بوسیدن همخوان تر است تا نسخه مذهب و مصور که فعل را از مصدر گُزیدن به معنای انتخاب کردن در نظر گرفته.

گرچه گُزیدن به معنای انتخاب کردن از نظر مفهوم با مصرع سوم (زیباتر از این صید همه عمر نکرده‌ست) همخوان است.

و همینطور بیت آخر در نسخه فروغی (سعدی در بستان هوای دگری زن/ وین کشته رها کن که در او گله چریده‌ست) بسیار از نظر مفهوم و حتی ترکیب و ترتیب در جملات همخوان تر از نسخه مذهب و مصور (سعدی اگر این میوه به تاراج ببردند/ صد جای دگر میوهٔ شیرین برسیده‌ست) است با ابیات قبلی که به با همه بودن معشوق اشاره داشت و بسیار هم کوبنده بود.

گرچه بیتی هم که در نسخه مذهب و مصور آمده با آنکه با ابیات قبل هماهنگ نیست ولی با خلق و خو و شخصیت منطقی و کمی مقرور سعدی کاملا هماهنگه و دور از ذهن نیست که بگه ای سعدی تو اونقدر خواستنی هستی که صد جای دیگر انتظارت را بکشند حتی.

این را هم میدانیم که در بیت مخلًص مخصوصا اگر بیت مقطع هم باشد، نیاز نیست که کاملا آن بیت همخوانی مفهومی با ابیات قبل داشته باشد بلکه همینکه همخوانی مضمونی داشته باشد کفایت میکند.

در این حال تشخیص این که کدام نسخه دارای اصالت است فکر میکنم بسیار سخت میشود، زیرا که تنها راه شناخت دقیق نحوه ی قلم و نگارش سعدیست.

کسی هست که بتونه در مورد این که کدام نسخه اصالت داره، نظر بده؟

.فصیحی در ‫۲ ماه قبل، دوشنبه ۱۹ شهریور ۱۴۰۳، ساعت ۰۲:۴۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۴:

هر کو نکاشت مِهر و ز خوبی گُلی نچید

در رهگذارِ باد نگهبانِ لاله بود

 

هرکس عمرش را  در غیر از طریق محبت و عشق و کردار نیک  بود  گرفتار بیهوده ‌گی است‌  و در منابع دینی هم روایت جالبی هست که بیان شده  دین به‌جز محبت نیست

لاله گل ظریف و اسیب پذیر و دارای عمر کوتاهتری است به نظر می‌رسد توجه به چیزهای فناپذیر و زودگذر  و تلاش برای حفظ آن مد نظر باشد که حاصلی ندارد و  این لاله را که در مسیر باد خزان است  سرانجامی به جز فنا نیست

عمر آن بود که با دوست به‌سر رفت

باقی همه بی‌حاصلی و بی‌خبری بود

.فصیحی در ‫۲ ماه قبل، یکشنبه ۱۸ شهریور ۱۴۰۳، ساعت ۲۱:۴۷ در پاسخ به رضا دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۸:

 نفس ادمی اساساً به لذت‌جویی گرایش دارد و اگر کمی وجدانش درگیر شود بسیار دوست دارد کسی بهانه‌ای به او بدهد تا از قید بند آزاد شود هرچند که از بند دوست به بند نفس اماره می‌افتد!

حافظ عارف است و انسان عارف که بطن قران را به قدر خودش دریافته حکم معشوق خود را به روی دیده می‌گذارد و در قران  حرمت خمر با صراحت بیان شده و آن راشیطانی و باعث فساد می‌داند اگر خوردن شراب انسان را از دردهای زمانه رها می‌کند اگر حافظ الان زنده بود باید شیشه و مخدرهای قویتر مصرف میکرد که مردافکن‌تر باشد

شراب تلخ که در شعر حافظ به آن اشاره شده ابتلائاتی است که از جانب پروردگار در ظاهر سخت و تلخ است و برنده‌ی آزمون از آن شاد و پیروز بیرون می‌آید همچنان که اتش نمرود ابتلای ابراهیم بود و به گلستان مبدل شد به گفته‌ی برخی از بزرگواران شکی نیست برخی قران را دام تزویر می‌کنند این هم از مهجوریت قران است اما دلیل توجیهه شراب خواری نیست! 

انسان به اندازه ‌ای که از منیت و من کاذب که خیلی هم زورش زیاد است  دور می‌شود همان اندازه به شادی و رهایی و ازادگی نزدیکتر می‌شود حداقل به خودمان نگاه کنیم که دنیاگرایی و خودپرستی خود اندوه زا و جنگ افروز و گرفتاری افرین است و شراب تلخ مرد افکن  گردن  بت من را می‌شکند و انسان را به اسودگی می‌رساند

محسن مرتضوی در ‫۲ ماه قبل، یکشنبه ۱۸ شهریور ۱۴۰۳، ساعت ۲۱:۰۴ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸:

در بیت اول دو واژه "روان"  آرایه‌ی جناس تام دارند اولی به معنای رقیق،سیال،جاری است و دومی به معنای روح و جان و نَفس آمده‌ست پیوند به وبگاه بیرونی

محسن مرتضوی در ‫۲ ماه قبل، یکشنبه ۱۸ شهریور ۱۴۰۳، ساعت ۲۰:۳۴ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷:

مصرعِ"غرق در نیل چه اندیشه کند باران را" از آن مصراع‌های سعدی‌ست که جنبه ضرب‌المثل یافته است.

توضیح مختصر غزل: پیوند به وبگاه بیرونی

محسن مرتضوی در ‫۲ ماه قبل، یکشنبه ۱۸ شهریور ۱۴۰۳، ساعت ۱۸:۲۵ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶:

حافظ شیرازی نیز در بیتی قریب به مضمون بیتِ یکی مانده به آخر این غزل (بیت۵)گفته است:

گر خَمر بهشت است بریزید که بی دوست

هر شَربَتِ عَذبَم که دهی، عینِ عذاب است

پیوند به وبگاه بیرونی

محسن مرتضوی در ‫۲ ماه قبل، یکشنبه ۱۸ شهریور ۱۴۰۳، ساعت ۱۸:۲۰ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵:

غافل مباش ار عاقلی، دریاب اگر صاحب‌دلی

باشد که نتوان یافتن دیگر چنین ایام را

 

تصور می‌کنم شاه بیتِ این غزل زیبا، این بیت است که در اغتنام و قدر شناسی فرصت‌ها بیان گشته است.

 شرح صوتی آن:

پیوند به وبگاه بیرونی

زهرا غلامی در ‫۲ ماه قبل، یکشنبه ۱۸ شهریور ۱۴۰۳، ساعت ۱۸:۰۳ دربارهٔ امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۰۱:

بیت دوم مصرع دوم «بدید» باید خونده بشه تا وزن و خوانش درست باشه.

عبدالرضا فارسی در ‫۲ ماه قبل، یکشنبه ۱۸ شهریور ۱۴۰۳، ساعت ۱۷:۴۹ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهمن اسفندیار صد و دوازده سال بود » بخش ۳:

غمی شد فرامرز در مرز بست ز در دنیا دست کین را بشست

ز درد نیا دست کین را بشست 

محمد حسین شعفی در ‫۲ ماه قبل، یکشنبه ۱۸ شهریور ۱۴۰۳، ساعت ۱۵:۵۴ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب هشتم در آداب صحبت » حکمت شمارهٔ ۸۷:

مکن رحم بر گاو بسیاربار  که بسیارخسب است و بسیارخوار

در اکثر نسخ "گاو بسیار خوار" است و بسیار خوار به معنی کسی است که بسیار بخورد 

محمد حسین شعفی در ‫۲ ماه قبل، یکشنبه ۱۸ شهریور ۱۴۰۳، ساعت ۱۵:۴۷ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب هشتم در آداب صحبت » حکمت شمارهٔ ۸۷:

چو گاو ار همی بایدت فربهی       چو خر تن به جور کسان در دهی

اگر مثل گاو خواهان فربهی باشی باید مانند خر تن به زیر بار دهی

محسن مرتضوی در ‫۲ ماه قبل، یکشنبه ۱۸ شهریور ۱۴۰۳، ساعت ۱۴:۲۱ دربارهٔ باباطاهر » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۱۶:

توضیح مختصر:

 

کلمه‌ی "خرم" در این دوبیتی برای ضرورت وزن باید بدون تشدید خوانده شود. شاید در لهجه یا گویش باباطاهر نیز آن‌را بی تشدید می‌خوانده‌اند.

همچنین در این دو بیتی، قافیه قرار گرفتنِ "دَشت" و "کِشت" از آن دسته عیوب قافیه است که به اصطلاح به آن "اِقوا" گویند و درمیان شعرِ شاعران بزرگ نیز رخ داده است.برای مثال در شعری از فردوسی آمده: نشسته به یک دست او رزدهُشت/که با زند و اُست آمده‌ست از بِهِشت.

 

بسی هند=بسیاری هستند.

بسی شند= بسیاری می‌شوند(می رَوَند).[فعل شدن هنوز هم در برخی گویش ها به معنای رفتن به کار می‌رود]

بسی یند= بسیاری می‌آیند.

پیوند به وبگاه بیرونی

محسن مرتضوی در ‫۲ ماه قبل، یکشنبه ۱۸ شهریور ۱۴۰۳، ساعت ۱۳:۴۱ دربارهٔ باباطاهر » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۱۵:

هِشتن یعنی رها کردن. 

برزیگرک یعنی کشاورز کوچک؛ در اینجا "کاف" برای تصغیر و شاید تحبیب آمده است نه تحقیر و بی احترامی. البته گویا در برخی گویش‌ها "کاف" به معنای "یک" نیز می‌آید. 

 

همچنین در این دو بیتی، قافیه قرار گرفتنِ "دَشت" و "کِشت" از آن دسته عیوب قافیه است که به اصطلاح  به آن "اِقوا" گویند و درمیان شعرِ شاعران بزرگ نیز رخ داده است.برای مثال در شعری از فردوسی آمده: نشسته به یک دست او رزدهُشت/که با زند و اُست آمده‌ست از بِهِشت.

توضیح بیشتر:

پیوند به وبگاه بیرونی

وصال پارسی (وصال کشاورز) در ‫۲ ماه قبل، یکشنبه ۱۸ شهریور ۱۴۰۳، ساعت ۱۰:۵۱ دربارهٔ وحشی بافقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶:

سلام و درود خدمت بزرگان 

اول از همه، ای کاش به جای جنگ و جدل بر سر "س یا ص"، شرحی بر این غزل می‌نوشتید تا برای امثال بنده که با خوانش و درک صحیح اشعار بیگانه‌ هستیم، ایجاد شفافیت کنید.

و دوم اینکه اگر امکانش هست، یکی از دوستان تنفسیری بر ابیات این شعر بنویسند،‌ مخصوصاً بیت آخر. چون برای بنده خیلی گیج کننده بود درک اون، مخصوصا مصرع آخر.

 

سپاس فراوان

دکتر صحافیان در ‫۲ ماه قبل، یکشنبه ۱۸ شهریور ۱۴۰۳، ساعت ۰۸:۰۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۵:

ساقی! در بهار دلکش، سخن از سرو و گل سرخ و لاله است و در این لطافت جای سه جام شراب گواراست( حکمای یونان: سه جام پیاپی شراب شوینده شکم است.تعبیر عارفانه: ۳ اصل تصوف: تخلیه- تحلیه- تجلیه: خالی کردن دل از بدی‌ها که زیبایی و تجلی حق در پی دارد)

۲- آری شراب بریز! که چمن در این بهار چون نوعروسی چنان زیبا شده است که نیازی به میانجی محبت نیست.

۳- و چنان طبع شعر می‌سراید که تمامی طوطیان هندوستان شکرشکن می‌شوند، از این قند پارسی که به‌ بنگال( شمال شرقی هند که پس از استقلال پاکستان به دو بخش تقسیم شد) می‌رود.

۴- شیوه زمانی و مکانی شعر را ببین! که چگونه زمان و مکان را در می‌نوردد، گویا نوزادی است که یک‌شبه راه صد ساله می‌رود.

۵- همچنین به جادوی چشمان معشوق توجه کن! که حتی عابدی را نیز می‌فریبد و یک کاروان جادوگر به دنبال خود دارد.

۶- با فریب جهان از راه فرونمان که این پیرزن بسیار فریب چه بنشیند و چه حرکت کند در نیرنگ است.( بیت اضافی در خانلری: خوی کرده می‌خرامد و بر عارض سمن/ از شرم روی او عرق از ژاله می‌رود)

۷-آری از گلستان شاه، باد بهاری می‌وزد و شبنم در جام گل لاله شراب می‌ریزد.

۸- ای حافظ! از این شوق به بزم بهاری سلطان غیاث الدین( شاه بنگال) غافل نشو! که کارت با ناله شوق جلو می‌رود.(شاه نیز مانند باده و معشوق سمبلی است برای بیان شوق و حال خوش)

دکتر مهدی صحافیان

آرامش و پرواز روح

پیوند به وبگاه بیرونی

۱
۸۶
۸۷
۸۸
۸۹
۹۰
۵۲۶۶