دکتر محمدحسین بهاری در ۱ سال و ۶ ماه قبل، شنبه ۲۲ مهر ۱۴۰۲، ساعت ۰۶:۵۳ دربارهٔ صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۶۵ - حکایت:
درود
گرامی که ویرایش ما را سلیقهای دانستهاید، اگر ممکن است فرانمود بفرمایید آتش هیزم
چگونه آتشی است و یک نمونه دیگر از شاعری دیگر بیاورید که به کار برده باشد.
در کتاب ایشان با و نوشته شده
آتش و هیزم و زغال نبود
اخگری بهر اشتعال نبود
معنای شعر را با ابیات پیوسته بدانید روشن میشود چه فرمودهاند:
برو آتش بر سر قلیان من بگذار
مرید رفته و بازگشته میگوید:
آتش نبود که بگذارم
این هیچ، هیزم و زغال هم نبود و هیچ آتشزنه (یا جرقهای) هم نبود.
جای افسوس دارد، ما برای درست کردن نادرستیهای گنجور، بسیار وقت میگذاریم، منتی نیست انتظار قدردانی هم نداریم وانگه امید داشتیم مدیران گنجور بدانند و بر آسه عادت و تقلید نباشند.
اگر بنا باشد آنچه که درست است را چون گویندهاش را نمیشناسیم، یا چون به خودمان یا گوینده پیشین باور داریم، رد کنیم، هیچگاه به شکوفایی نخواهیم رسید.
پاینده باشید
ابوتراب. عبودی در ۱ سال و ۶ ماه قبل، شنبه ۲۲ مهر ۱۴۰۲، ساعت ۰۴:۲۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹:
باسلام و عرض ادب محضر شما استادان عزیز و فرهیخته
ای مردمان ،ای مردمان، یک محرم اسرار کو؟
تا سفره ی دل وا کنم اسرار گویم مو به مو
بر درگهت ای مستعان خوانم تورا از عمق جان
لا تقنطـُوا مِن رحمـــةً ، لا تقنطـُـو لا تقنطـُـو
از بس دو رنگی دیده ام ، دیوانگی بگزیده ام
فارغ شدم از عاقلان زان گیر و دار و های و هو
رنگی ز بی رنگی کجا همچون هوای جانفزا
اندر میان رنگها چونان هوا بــی رنگ و بو
مخمور جام و باده ام ، در اشتلم افتاده ام
ای ساقی پیمانه ها از ما دگـر پیمان مجو
گاهی به ما لج می کنی گه راه را کج می کنی
گه با رقیبان می روی ! از ما گریـزانــی؟ بگو
هان ای(عبودی) بیش از این از رنگ و بی رنگی مگو
اینک رسید از ره اجل ، دیگر مگو یکرنگ کو
با احترام، دیوان ابوتراب عبودی،چاپ دوم
فاطمه دِل سَبُک (مهر۱۳۲۵ - تیر۱۴۰۲/یزد) در ۱ سال و ۶ ماه قبل، شنبه ۲۲ مهر ۱۴۰۲، ساعت ۰۴:۱۹ دربارهٔ نصرالله منشی » کلیله و دمنه » ابتدای کلیله و دمنه، و هو من کلام بزرجمهر البختکان » بخش ۴ - علم به کردار نیک جمال گیرد:
فوق العاده است
پندار پاکزاد در ۱ سال و ۶ ماه قبل، شنبه ۲۲ مهر ۱۴۰۲، ساعت ۰۲:۰۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۸۰:
درود
در اینجا سرخی سیب و سبزی بید اشاره به چیست؟
ممنون میشوم پاسخ بدید
غلامرضا عباسی در ۱ سال و ۶ ماه قبل، شنبه ۲۲ مهر ۱۴۰۲، ساعت ۰۰:۰۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۴۲:
سلام و عرض ادب حضور گنجور محترم و اهل دل و تک تک بینندگان صاحبدل صفحات وزین و پر معنای گنجور نازنین
جسارتا در کتابی بنام « کتاب سرنوشت » نوشته ی مرحوم مردم شناس گواتمالایی و عضو ارشد پیشین انجمن ریش سفیدان مایا ، کارلوس باریوس ترجمه ی مهرداد وثوقی و نشر گل آذین تهران ، در مورد خاستگاه انسان نوشته شده بود که خاستگاه انسان از سیاره ای در اطراف ستاره ی مایا در خوشه ی ثریا ( پروین ) یا هفت خواهران در صورت فلکی گاو میباشد .
این غزل بسیار زیبای مولانا هم با افتادن انسان از ثریا شروع میشود و در ادامه بر نادرست بودن اعداد و جدایی آنها و درست بون افراد و یکی بودن انسانها اشاره میکند ، برایم این تقارن مطلب خیلی جالب هست و خواستم شما را در این شادی سهیم بدانم .
خدا نگهدارتان
سوسن جعفری در ۱ سال و ۶ ماه قبل، جمعه ۲۱ مهر ۱۴۰۲، ساعت ۲۳:۵۳ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » داستان خاقان چین » بخش ۱۴:
با سلام و خدا قوت.
ببخشید آیا جای کلمه گیتی نباید میهن میبود؟ نه معنی دارد دادن یا ندادن گیتی به دشمن چون گیتی مگر جهان نیست؟ هم وزن جور نمیشود، تن با میهن بیشتر سازگار است تا گیتی.
همه سر به سر تن به کشتن دهیم
به آید که گیتی به دشمن دهیم
با تشکر.
محمد محمدی در ۱ سال و ۶ ماه قبل، جمعه ۲۱ مهر ۱۴۰۲، ساعت ۲۱:۵۰ دربارهٔ صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۰۳۸:
شاعر کل فلسفه اگزیستانسیالیسم رو در یک غزل گنجوده.
آفرین بهش واقعا
مرضیه در ۱ سال و ۶ ماه قبل، جمعه ۲۱ مهر ۱۴۰۲، ساعت ۲۰:۱۳ دربارهٔ وحشی بافقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۷۸:
به به، به این شعر زیبا و عالی وحشی و خوانش زیبای بابک حمیدیان. باعث آشنایی و توجه و شناخت بیشتر به یار میشه
عبدالرضا ناظمی در ۱ سال و ۶ ماه قبل، جمعه ۲۱ مهر ۱۴۰۲، ساعت ۱۹:۴۳ دربارهٔ رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۴۸:
درود
ستاره سهیل : ستاره است که چون بر می دمد ، نخست بر یمنیان آشکار می شود ؛ از این روی ، آن را بدین سرزمین باز خوانند و " سهیل یمن" و " سهیل یمانی" می گویند
مجید سلیمانی در ۱ سال و ۶ ماه قبل، جمعه ۲۱ مهر ۱۴۰۲، ساعت ۱۶:۲۶ در پاسخ به امیررضا رجبی دربارهٔ عنصرالمعالی » قابوسنامه » بسم الله الرحمن الرحیم:
سلام بسیار سپاسگزارم از کانالی که معرفی کردید. بسیار به وقت بود و شنیدن دوباره این میراث ارزشمند اچبسیار بسیار موهبت بزرگی ست
Hasib Nazari در ۱ سال و ۶ ماه قبل، جمعه ۲۱ مهر ۱۴۰۲، ساعت ۱۴:۵۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۸۷:
روان حضرت مولانا خشنود
درودهای وافر به همه عزیزانیکه در ساختن سایت گنجور زحمت کشیدهاند.
نوید خسروانی در ۱ سال و ۶ ماه قبل، جمعه ۲۱ مهر ۱۴۰۲، ساعت ۱۳:۵۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵۷:
خانم پریسا با مرحوم مشکاتیان در نهفت نوا در جشن هنر شیراز (بهسرپرستی آقای علیزاده) بیت نخست را خوانده که شنیدنش خالی از لطف نیست.
فرهود در ۱ سال و ۶ ماه قبل، جمعه ۲۱ مهر ۱۴۰۲، ساعت ۱۳:۳۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۸۲:
نازنازان یعنی بسیار با ناز، در اینجا قید است. نازان صفت فاعلی است.
نازنازان حالت مبالغه دارد.
ادبیات در ۱ سال و ۶ ماه قبل، جمعه ۲۱ مهر ۱۴۰۲، ساعت ۱۳:۰۷ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱۴:
سعدیا، چون تو کجا نادره گفتاری هست. روحت شاد
Hitman Akrami در ۱ سال و ۶ ماه قبل، جمعه ۲۱ مهر ۱۴۰۲، ساعت ۱۱:۴۷ دربارهٔ هاتف اصفهانی » دیوان اشعار » ترجیع بند - که یکی هست و هیچ نیست جز او:
این ترجیع بند اقای حسین لاهوتی کاشانی در نیمه های شب شروع میکند گفتنش کتابشم من دارم پسرخاله بنده بوده
علی میراحمدی در ۱ سال و ۶ ماه قبل، جمعه ۲۱ مهر ۱۴۰۲، ساعت ۱۰:۰۸ در پاسخ به محسن دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۲۲:
همان«جواب من نیایی »صحیح است
در موسیقی رسمی است به عنوان سوال و جواب که سازی نتی را مینوازد و ساز دیگر جوابش را با نواختن همان نت یا نتی دیگر میدهد که میگویند در جوابش می آید.
اینجا شاعر گلایه میکند که چرا با بانگ خوشت در جواب آوای حزین من نمی آیی
علی میراحمدی در ۱ سال و ۶ ماه قبل، جمعه ۲۱ مهر ۱۴۰۲، ساعت ۰۹:۴۸ در پاسخ به فاطمه دِل سَبُک (مهر۱۳۲۵ - تیر۱۴۰۲/یزد) دربارهٔ سعدی » مواعظ » مفردات » شمارهٔ ۵۰:
توضیح در اینجا
کوزه در ۱ سال و ۶ ماه قبل، جمعه ۲۱ مهر ۱۴۰۲، ساعت ۰۴:۲۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵:
سرکش مشو که چون شمع از غیرت بسوزی
کوزه در ۱ سال و ۶ ماه قبل، جمعه ۲۱ مهر ۱۴۰۲، ساعت ۰۴:۱۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵:
دانستن تنها فایده ندارد.
یوسف شیردلپور در ۱ سال و ۶ ماه قبل، شنبه ۲۲ مهر ۱۴۰۲، ساعت ۰۷:۴۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۷: