مهدی رفیعی در ۱۲ سال و ۸ ماه قبل، سهشنبه ۱۹ دی ۱۳۹۱، ساعت ۱۲:۳۰ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۷۰:
در تمام ابیاتی که " به ربط " نوشته شده " بربط " صحیح است که همان ساز باربد است .
محسن خ در ۱۲ سال و ۸ ماه قبل، سهشنبه ۱۹ دی ۱۳۹۱، ساعت ۱۲:۲۹ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۴۶ - جواب گفتن ساحر مرده با فرزندان خود:
این بیت : لیک حیوانی که چوپانش خداست
گــرگ را آنـجـا امـیــد ره کجـاســت
قرابت زیادی با متون مقدس دارد و البته بعید هم نیست که مولانا این نکته را از آنها وام کرده باشد.
برای نمونه توجه کنید که:
در انجیل یوحنا باب 1 آیه 29 و 30 به حضرت عیسی برّه خدا اطلاق شده است.
نیز در مزامیر داود (ع) بخش 23 آمده است:
خداوند شبان من است، محتاج به هیچ چیز نخواهم بود. درمرتع های سبز مرا می خواباند. نزد آبهای راحت مرا رهبری میکند. این آن راهی است که خدا برای خوشبختی ما تعیین کرده است. " مرتع های سبز "جائی است که ما درحضور خدا، آن شبان اعظم قرار میگیریم. درکنار او همه چیز برایمان خوب و آرامش بخش است. اما انسانها هم این مراتع سرسبز یعنی " حضورخدا " را ترک میکنند و ناگهان درلبۀ پرتگاه قرارمیگیرند...
ساناز در ۱۲ سال و ۸ ماه قبل، سهشنبه ۱۹ دی ۱۳۹۱، ساعت ۱۲:۰۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۷۱:
شرح و تفسیری از این غزل:
پیوند به وبگاه بیرونی
Alireza در ۱۲ سال و ۸ ماه قبل، سهشنبه ۱۹ دی ۱۳۹۱، ساعت ۰۰:۱۴ دربارهٔ رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۲۱ - بویِ جویِ مولیان آیَد هَمی:
* با عرض معذرت، واژه ی قریب مذکور در سطر اول را بدین وسیله اصلاح مینمایم
Alireza در ۱۲ سال و ۸ ماه قبل، سهشنبه ۱۹ دی ۱۳۹۱، ساعت ۰۰:۰۸ دربارهٔ رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۲۱ - بویِ جویِ مولیان آیَد هَمی:
سلام به همه با احترام عزیزان چرا در نظر ندارید شاید یا احتمال غریب به یقین شاعر این شعر را از دیدگاه خودش بیان داشته که نابینا بوده و فرد روشن دل حقیقی چون رودکی بزرگ نمی تواتنسته رودی را دیده باشد بلکه با تمام وجود و حواس از جمله حس بویایی زیبائی ها را را درک کرده بهتر از هر انسان بینائی و از این باب شعر زیبا و اصیل خود را با کلمه بو آغار نموده، البته این نظر من هست
جهانگیر در ۱۲ سال و ۸ ماه قبل، دوشنبه ۱۸ دی ۱۳۹۱، ساعت ۲۲:۰۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱۰:
هر کجا منزل کنی،زنهار صاحبخانه کن
کاتشی برپا شود از شورپرسودای تو
سرو رعنا خم شود در پیش بالایت همی
رشک برجانش شود هرقامت از بالای تو
بلبلی کز شوق سوسن پر ترنم گشته است
کی سراید نغمه ای گر بشنود آوای تو
سرکشی چون موج دریا و نمیایی به دست
ای به قربان سر طاغی و بی پروای تو
حافظا من بنده هر بند و حرف شعر تو
توتیای چشم من شد گرد خاک پای تو
کامران در ۱۲ سال و ۸ ماه قبل، دوشنبه ۱۸ دی ۱۳۹۱، ساعت ۲۱:۴۷ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱۴:
من 58 سال پیش سعادت دیدن ارامگاه سعدی را پیدا کردم. و از ان زمان بیت اخر چنین بیاد دارم
من ان مرغ سخنگویم که در خاکم رود صورت
هنوز اواز میاید که سعدی در گلستانم
اسماعیل پیرزاده در ۱۲ سال و ۸ ماه قبل، دوشنبه ۱۸ دی ۱۳۹۱، ساعت ۲۰:۳۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۸:
شرط اول آن است که مجنون باشی. در واقع تنها ترین شرط همین است و اگر مجنون باشی از پس تمام شروط دیگر بر می آیی.
حامد حسینی خواه در ۱۲ سال و ۸ ماه قبل، دوشنبه ۱۸ دی ۱۳۹۱، ساعت ۱۸:۳۹ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۶ - داغ لاله:
سلام
خیلی ممنون بابت نوشتن این شعر بی نظیر و زحمات فراوان
این شعر رو شهرام ناظری روی سنتور مرحوم مشکاتیان بسیار زیبا در البوم لاله بهار اجرا فرموده اند
روح تمام گذشتگان شاد
معراج در ۱۲ سال و ۸ ماه قبل، دوشنبه ۱۸ دی ۱۳۹۱، ساعت ۱۴:۳۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۷۸:
سلام
به طلب نیست
بطلب درسته
اصلا معنی نمیده اگه به طلب باشه.
اصلاح کنید.
هوشنگ در ۱۲ سال و ۸ ماه قبل، دوشنبه ۱۸ دی ۱۳۹۱، ساعت ۱۰:۵۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۰۸:
ممنون از دوستداران عرفا
سعید در ۱۲ سال و ۸ ماه قبل، دوشنبه ۱۸ دی ۱۳۹۱، ساعت ۰۹:۳۱ دربارهٔ رودکی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲:
آرایه زیبایی که در مصراع دوم بر زیبایی شعر افزوده تناقضاست که شاد بودن به غم است .
جعفر مصباح در ۱۲ سال و ۸ ماه قبل، دوشنبه ۱۸ دی ۱۳۹۱، ساعت ۰۶:۰۷ دربارهٔ وحشی بافقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱:
در بیت اول "و،" صحیح به نظر نمی رسد. یا باید "و" برداشته شود یا "،".
ناشناس در ۱۲ سال و ۸ ماه قبل، دوشنبه ۱۸ دی ۱۳۹۱، ساعت ۰۵:۱۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۳۵:
لطفاً از خودتون تفسیر نکنید. این حسن اقا حالت جنون رو از کجا در اوردن؟ والّا
ناشناس در ۱۲ سال و ۸ ماه قبل، دوشنبه ۱۸ دی ۱۳۹۱، ساعت ۰۵:۱۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۳۵:
سکَی بکَذار = بد خلقی
محمد آرین فر در ۱۲ سال و ۸ ماه قبل، یکشنبه ۱۷ دی ۱۳۹۱، ساعت ۲۱:۱۳ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۰:
با سلام
در زابطه با بیت:"دیدهام میجست و گفتندم نبینی روی دوست
خود درفشان بود چشمم کاندر او سیماب داشت" نگارش دوم (دیده ام می جست گفتندم نبینی روی دوست
عاقبت معلوم کردم کاندر او سیماب داشت)را صحیحتر میدانم و در رابطه با اشکالی که از حیث معنی بیت عنوان شده ، بنظرم باید اینچنین گفت که :"دیده ام بدنبال دوست می گشت بمن گفتند که قادر به دیدن زوی دوست نیستی و عاقبت فهمیدم که دیدن دوست بدلیل اینکه چشمم درون خود سیماب دارد(مانند آینه عمل میکند) امکانپذیر نیست.
تشبیه اشک و سیماب(جیوه) در اشعار سعدی در ترجیع بند مشهور بنشینم و صبر پیش گیرم وجود دارد :"دانی به چه ماند آب چشمم؟
سیماب، که یکدمش سکون نیست"
کاربرد جیوه در صنعت آینه سازی دارای سابقه است. ضمنا" ندیدن دوست بدلیل عملکرد آینه ای چشم که نقش خود شخص را نشا ن می دهد تطبیق زیبایی با فلسفه وحدت وجود دارد که کل معنای بیت را به فریاد اناالحق منصور پیوند میدهد.
پیروز باشید.
زرکوب در ۱۲ سال و ۸ ماه قبل، یکشنبه ۱۷ دی ۱۳۹۱، ساعت ۲۰:۰۶ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۸۹:
دل سحرگاهی بهگلشن یاد آن رخسار کرد
اشک شبنم برگ گل را رخت آتشکار کرد
ناز غفلت میکشیم از التفات آن نگاه
خواب ما را سایهٔ مژگان او بیدار کرد
قید آگاهی چه مقدار از حقیقت غافل است
گرد خود گردیدنم خجلت کش زنار کرد
آه از آن بیپرده رخساریکه شرم جلوهاش
چشم ما پوشید، یعنی وعدهٔ دیدار کرد
عالم بیدستگاهی ناله سامان بوده است
هر که از پرواز ماند آرایش منقار کرد
یک جهان پست و بلند آفت کمین جهد بود
چین دامان هوس را کوتهی هموار کرد
دعوی هستی عدم را انفعال نیستی است
این که من یاد توکردم فطرت استغفارکرد
رنج دنیا، فکر عقبا، داغ حرمان، درد دل
یک نفس هستی به دوشم عالمی را بار کرد
نیست غم بر شمع ما گر یک دو لب خندید صبح
گریهٔ ما نیز با ما این ادا بسیار کرد
از سر ما بینوایان سایه تا دارد درپغ
خانهٔ خورشید را هم چرخ بی دیوار کرد
بیتکلف بود هستی لیک فکر بد معاش
جامهٔ عریانی ما را گریبان دارکرد
دردسر کم بود تا تدبیر صندل محو بود
صنعت بالین و بستر خلق را بیمارکرد
آبیار مزرع اخلاق اگر باشد وفاق
جای گندم آدمیت میتوان انبارکرد
سرکشید امروز بیدل از بنای اعتبار
آنقدر پستی که نتوان از دنائت عار کرد
عرفان دادبه در ۱۲ سال و ۸ ماه قبل، یکشنبه ۱۷ دی ۱۳۹۱، ساعت ۱۶:۵۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۲:
در مصرع اول بیت سوم بعد از کلمه خم نشین بایستی علامت کاما گذاشته شود.چند تن از خوانندگان موسیقی سنتی از جمله آقایان افتخاری و عقیلی این غزل را خوانده اند اما متاسفانه کلمه خم نشین را با کسره به شراب وصل کرده و خوانده اند که معنای واقعی این بیت از آن استفاده نمیشود.به نظر می آید منظور حافظ از فلاطون خم نشین،شراب بوده است نه اون معنای ظاهری که بر اساس نشستن افلاطون در خم روایت شده است.
علی در ۱۲ سال و ۸ ماه قبل، یکشنبه ۱۷ دی ۱۳۹۱، ساعت ۱۵:۱۳ دربارهٔ خلیلالله خلیلی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۳:
سلام در مصراع اول (نفروختیم) بهتر است به شکل (فروختیم)اصلاح شود.
پیمانه در ۱۲ سال و ۸ ماه قبل، سهشنبه ۱۹ دی ۱۳۹۱، ساعت ۱۴:۱۱ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب نهم در توبه و راه صواب » بخش ۱۱ - موعظه و تنبیه: