سید محسن 🌐
مدتها در گنجور نسبت به تصحیح لغات از نظر املا فعالیت کرده ام--و به ادبیات فارسی علاقمند هستم.
سید محسن در ۲ سال و ۵ ماه قبل، سهشنبه ۲۵ آبان ۱۴۰۰، ساعت ۱۵:۱۲ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶۵:
بیت 9 و 10 تکراری است
سید محسن در ۲ سال و ۵ ماه قبل، چهارشنبه ۱۲ آبان ۱۴۰۰، ساعت ۲۲:۲۳ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۹:
دوش صدای عشق به من گفت اگر فانی هستی حالا جای تو در وادی عشق هست---این تعبیر من بابت بیت هفتم است
سید محسن در ۲ سال و ۵ ماه قبل، چهارشنبه ۱۲ آبان ۱۴۰۰، ساعت ۲۲:۲۱ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۹:
درود بر ادیبان--عقل یک پدیده و یک هست،است و جنس و رنگ خاص خودش را دارد.البته عقل هم دارای محدودیت و محیط و مرز است
اما عشق ناشی از فقدان هر پدیده ایی است.عشق یعنی نیاز کامل که یعنی هیچ چیز و پدیده ائی وجود ندارد و عشق بیان نیاز شدید به چیزی است
جنس عقل با نیازمندی عشق دو حالت متفاوت هستند
سید محسن در ۲ سال و ۵ ماه قبل، چهارشنبه ۱۲ آبان ۱۴۰۰، ساعت ۲۲:۰۰ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۱:
اگر خواهی که گوهر را بیابی---بنظر درست میرسد
سید محسن در ۲ سال و ۵ ماه قبل، چهارشنبه ۱۲ آبان ۱۴۰۰، ساعت ۲۱:۰۷ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳۶:
لغت(((مرائیانه))) در بیت دوم بی معنا است---مکن است مر آئینه باشد
سید محسن در ۲ سال و ۵ ماه قبل، چهارشنبه ۱۲ آبان ۱۴۰۰، ساعت ۲۱:۰۰ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳۵:
درود بر ادیبان جای تعجب است که بعد از شش سال هنوز غلط املائی بیت چهارم تصحیح نشده است
سید محسن در ۲ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۲۵ مهر ۱۴۰۰، ساعت ۲۱:۴۴ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱۷:
متاسفانه در زمان اشغال ایران توسط اعراب آنها به غیر عرب و بخصوص ایرانیها میگفتند عجم که کلمه ایی توهین آمیز بوده است.شاعر در اینجا اعجمیند را به معنای زبان نفهم آورده است
سید محسن در ۲ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۱۱ مهر ۱۴۰۰، ساعت ۲۳:۰۴ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۹۷:
درود بر ادیبان--در زمان قدیم و عطار رسم کنیز داری و غلام داری رایج بوده و مردم پسران نوجوان را بعنوان غلام در اختیار داشتند---در اختیاری تام --پس معشوق پسر داشتن در آن زمان عیب نبوده----در بیت سوم--ساخته ام ز خون دل---چهره خضاب--ای پسر----در بیت چهارم---جام بیار و در فکن باده ناب ای پسر----درست است
سید محسن در ۲ سال و ۷ ماه قبل، چهارشنبه ۱۷ شهریور ۱۴۰۰، ساعت ۰۰:۴۵ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۸۲:
نه ترک زندگانی کس بگوید----درست بنظر میرسد
سید محسن در ۲ سال و ۸ ماه قبل، شنبه ۶ شهریور ۱۴۰۰، ساعت ۰۰:۴۱ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۸۰:
دلم از بس که خون بخورد از او-----درست است
سید محسن در ۲ سال و ۸ ماه قبل، چهارشنبه ۲۷ مرداد ۱۴۰۰، ساعت ۲۳:۵۲ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۶۲:
معاملان به نظر درست نیست
سید محسن در ۲ سال و ۸ ماه قبل، دوشنبه ۲۵ مرداد ۱۴۰۰، ساعت ۱۶:۵۸ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳۵:
چون از ابتدای غزل کسی مخاطب نیست و غزل روایتگر است پس همان ریختن درست است در حقیقت باید (ریخته اند)باشد که بنا به ضرورت شعر ریختن آمده است
سید محسن در ۲ سال و ۸ ماه قبل، یکشنبه ۱۷ مرداد ۱۴۰۰، ساعت ۲۳:۵۵ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۵:
هزاران قرن گامی ---درست است
سید محسن در ۲ سال و ۸ ماه قبل، یکشنبه ۱۷ مرداد ۱۴۰۰، ساعت ۲۳:۵۴ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۵:
هزارانقرن گامی.......درست است
سید محسن در ۲ سال و ۹ ماه قبل، چهارشنبه ۱۳ مرداد ۱۴۰۰، ساعت ۰۰:۵۷ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۳:
با سر ---زلف---تو دو عالم را-----درست است
سید محسن در ۲ سال و ۹ ماه قبل، سهشنبه ۱۲ مرداد ۱۴۰۰، ساعت ۱۹:۳۶ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۳:
غنچه چو ---رزق----خود از بالا.....---درست است
سید محسن در ۲ سال و ۹ ماه قبل، سهشنبه ۱۲ مرداد ۱۴۰۰، ساعت ۱۷:۵۶ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۰:
کوکبه زلف تو تاثیر کرد---درست است
سید محسن در ۳ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۱۸ خرداد ۱۳۹۹، ساعت ۰۰:۱۸ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۳:
پسته را-----چو باز مانده دهان
دانی از چیست ؟زان دهان بشکست
میفرماید زمانی که دهان پسته را باز میبینی فکر کن چون شکستن همان پست بابت دهان بازش هست---یعنی نابودی انسان از اینست که دهانش را بیموقع باز میکند و حرف میزند
سید محسن در ۳ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۱۸ خرداد ۱۳۹۹، ساعت ۰۰:۰۴ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۹:
کم زن و اوباش شد و مهره دزد
کم زن یعنی کمانچه زن شد و تهی دست و مهربان
مثلا میگویند طرف مهره مار دارد که بقیه خیلی او را دوست دارند
حالا طرف رفته و آن مهره مار را دزدیده و محبوب همگان شده است
سید محسن در ۳ سال و ۱۱ ماه قبل، شنبه ۱۷ خرداد ۱۳۹۹، ساعت ۲۳:۵۹ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۸:
بزد یک دشنه بر دل پیر ما را---
درست است