میشد سر زلف در زمین کش
چون شرح دهم تو را که آن خوش
از تیزی و تازگی که او بود
گویی همه آب بود و آتش
پر کرده ز چشم نرگسینش
از تیر جفا هزار ترکش
زیر قدشم هزار مشتاق
از مردم دیده کرده مفرش
جان همه کاملان ز زلفش
همچون سر زلف او مشوش
روی همه عاشقان ز عشقش
از خون جگر شده منقش
گل چهره و گل فشان و گل بوی
مه طلعت و مه جبین و مهوش
صد تشنه ز خون دیده سیراب
از دشنهٔ چشم آن پریوش
گه دل گه جان خروش میکرد
کای غالیه زلف زلف برکش
عطار ز زلف دلکش او
تا حشر فتاده در کشاکش
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف زیبایی و جذابیت معشوق میپردازد. شاعر از زلف بلند و دلکش او که همچون آب و آتش، شوق و جذبهای خاص دارد، سخن میگوید. چشمان او مانند نرگس، تیر جفا را در دل عاشقان میزند و تحت تأثیر زیبایی او، جان و دل بسیاری از عاشقان به طرز عجیبی به تلاطم میآید. او به زیبایی چهره و جذابیت معشوق اشاره کرده و میگوید که تنها با دیدن او، دل و جان عاشقان بارها به تپش میافتد. شعر حاوی احساسات عمیق عاشقانه و غربت ناشی از عشق است، طوری که شاعر پا به پای زیباییهای او در کشاکش عشق و دلتنگی میافتد.
هوش مصنوعی: اگر میخواستم از زیبایی و دلرباییات برایت بگویم، باید سر زلف تو را به زمین میکشیدم. چقدر تو زیبا و دلنشینی!
هوش مصنوعی: او به قدری با طراوت و زنده است که انگار همه چیز در وجودش به شدت در حال تحریک و فعالیت است؛ همچون آب و آتش که هر یک نشانگر زندگی و انرژی هستند.
هوش مصنوعی: چشمهای نرگسینش پر از زخمهایی است که از بیوفایی و ظلم به او رسیده است.
هوش مصنوعی: زیر سایه من هزاران عاشق وجود دارند که من آنها را دیدهام.
هوش مصنوعی: جان تمامی کسانی که به کمال رسیدهاند، از در همریختگی زلف او دچار آشفتگی میشود، درست مانند حالتی که سر زلف او خود به هم ریخته است.
هوش مصنوعی: عشق او بر دل همه عاشقان آثار و نشانههایی از درد و رنج به جا گذاشته است.
هوش مصنوعی: چهرهای زیبا و دلربا دارد، بویی خوش مانند گل منتشر میکند و پیشانیاش به مانند ماه درخشان است. این شخص، جوانی جذاب و دلنشین است.
هوش مصنوعی: صد نفر تشنهی خون هستند و از چشمان آن پری، که مثل دشنه است، سیراب میشوند.
هوش مصنوعی: گاهی دل و گاهی جان ناله میزد و میگفت: ای زلف سرخ و زیبا، از شانهات جدا شو.
هوش مصنوعی: عطار از زیبایی و دلفریبی او تا روز قیامت در حال کشمکش و چالش است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
شعرم به همه جهان رسیدست
مانند کبوتران مرعش
شوخ آن باشد که وقت پاسخ
ما را بدهد جواب ناخوش
شکر ز لبش چو خواستم گفت
[...]
تا او شده شهسوار ابرش
بگذشت محیط آب از آتش
کاریست چو خط او معما
حالیست چو زلف او مشوش
دیده همه پرخیال معشوق
سینه همه پرشرار آتش
ای بسته ز توبه بیست ترکش
بستان قدحی رحیق و درکش
زیرا که فضای بیامانست
آن زلف معنبر مشوش
ای شاهد وقت، وقت شه رخ
[...]
میباش چو شاخ سبز دلکش
کاتش ز نیاش نگیرد آتش
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۴ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.