گنجور

حاشیه‌ها

فرهنگ در ‫۹ سال و ۱۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۸ دی ۱۳۹۴، ساعت ۲۳:۵۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۷۷:

بیت سوم مصرع دوم ... چو جهان می لرزی صحیح است ... لطفا اصلاح کنید

ناشناس در ‫۹ سال و ۱۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۸ دی ۱۳۹۴، ساعت ۲۳:۴۵ دربارهٔ وحشی بافقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۹۵:

جالبه من فراموش کردم اصلا این غزله!!! چقدر شعر احساس داشت برم از این به بعد غزل بخونم به جای شعر نو!

سعید در ‫۹ سال و ۱۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۸ دی ۱۳۹۴، ساعت ۲۲:۴۵ دربارهٔ اقبال لاهوری » ارمغان حجاز » بخش ۱۸۸ - ز من بر صوفی و ملا سلامی:

حقیقتا حق مطلب را بیان کردی ، خدا جزای خیرت دهد .امیدوارم صحت این نکته اساسی ، برای همه حق جویان آشکار شود .

مازیار در ‫۹ سال و ۱۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۸ دی ۱۳۹۴، ساعت ۲۲:۴۱ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » ضحاک » بخش ۷ - کاوهٔ آهنگر و درفش کاویانی و ساخته شدن گرز گاوسر:

با سلام دوستان میخواستم یه نکته ای رو بگم که خالی از لطف نیست. اینکه در این بیت هنی رفت پیش اندرون مرد... نوشته شده مرد گرد در حالی که بسیاری از استادان و تاریخ شناسان معتقد اند که مرد کُرد هست چون هم قافیه مثل تمام شعر حفظ میشه هم اینکه مردم کرد و تمام ایران کاوه را کُرد میدونن و چون کُرد ها قدیمی ترین ساکنان ایران هستند احتمالش خیلی قویه که کُرد درست باشه دوستان هرگونه نظر ی دارین لطفا تو تلگرام پیام بدین 09370895061

کمال در ‫۹ سال و ۱۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۸ دی ۱۳۹۴، ساعت ۲۱:۱۱ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۲۶:

باسلام،وتبریک بمناسبت تولدحضرت نبی اکرم(ص)
جمع این رباعی: 6168

میترا در ‫۹ سال و ۱۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۸ دی ۱۳۹۴، ساعت ۲۰:۰۱ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۴ - از خداوند ولی‌ّ التوفیق در خواستن توفیق رعایت ادب در همه حالها و بیان کردن وخامت ضررهای بی‌ادبی:

ادب در این شعر به طور خاص و در بیشتر اشعار عرفانی تا جایی که بنده دریافت کرده ام به معنی سپاسگزاری و قدرشناسی و تشکر است دربرابر ناسپاسی که عین بی ادبی و درشتخویی است چناکه دراین شعر رفتار قوم عیسی موید بی ادبی است ونیز درچایی دیگر مولانا دربیان اظهار ندامت حضرت ادم ع می فرماید که او به جای این که به جبر متوسل شود و گناهش را به گردن تقدیر بیندازد خود مسپولیت گناه را پدیرفت و مودبانه سربه اطاعت وقبول مجازات فرود اورد. ادب به معنی سپاسگزاری و عدرخواهی درهر شرایط مثبت و منفی است . تا نظر بزرگان چه باشد. با سپاس از زحمات همه شما

سعید در ‫۹ سال و ۱۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۸ دی ۱۳۹۴، ساعت ۱۹:۵۹ دربارهٔ اقبال لاهوری » ارمغان حجاز » بخش ۱۸۸ - ز من بر صوفی و ملا سلامی:

حقیقتا حق مطلب را بیان کردی ، خدا جزای خیرت دهد .

هادی در ‫۹ سال و ۱۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۸ دی ۱۳۹۴، ساعت ۱۹:۱۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۰:

به نظر می رسد در بیت یکم، مصرع دوم، " زنهار مخور بی" درست باشد. یعنب به جای "با"، "بی" باشد.

جلیل بحرانی فرد در ‫۹ سال و ۱۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۸ دی ۱۳۹۴، ساعت ۱۸:۴۳ دربارهٔ عطار » منطق‌الطیر » عذر آوردن مرغان » حکایت دردمندی که از مرگ دوستش پیش شبلی گریه می‌کرد:

سلام
من قبلا سطر چهارم را به این صورت شنیده بودم
شیخ گفتا شد دلت بی خویش از این؟ خود نمی باشد سزایت بیش از این.
مصرع دوم سطر ششم هم :دوستی او هم غم جان آورد.
ممنون

محمد رضا در ‫۹ سال و ۱۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۸ دی ۱۳۹۴، ساعت ۱۸:۰۰ دربارهٔ ملک‌الشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۷۷ - کل و کلاه:

معنی رشک لاخ که برای کلاه در نظر گرفته شاعر در هیچ فرهنگی یافت نشد و نوشته بودند رشک یعنی حسود و غار وبرای لاخ نوشته شده پسوند مکان مانند سنگلاخ یا دیو لاخ

مجتبی در ‫۹ سال و ۱۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۸ دی ۱۳۹۴، ساعت ۱۴:۱۴ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۶۵ - گفتار اندر داستان خسرو و شیرین:

شکل صحیح مصرع اوّل بیت سوم چنین است:
بود بیت شش بار بیور هزار
که به اشتباه به جای «بیت»، "بیست" نوشته شده.

علی در ‫۹ سال و ۱۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۸ دی ۱۳۹۴، ساعت ۱۰:۰۴ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب سوم در فضیلت قناعت » حکایتِ شمارهٔ ۱۳:

اگر این حکایت را همیشه در نظر داشته باشیم گرفتار این همه وام و اقساط نخواهیم شد

محمد جواد در ‫۹ سال و ۱۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۸ دی ۱۳۹۴، ساعت ۰۹:۲۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۰۹:

سری به معنی استن حنانه در واژه یاب بزنید . زیباست

عبدالمجید توحیدی بستامی در ‫۹ سال و ۱۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۸ دی ۱۳۹۴، ساعت ۰۶:۴۱ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴:

بیا که فصل بهار است ، علت است و نتیجه ای متناسب با بهار باید داشته باشد . بویژه که حرف " تا " هم آمده است. یعنی ، به دیگران نگذاریم باغ و صحرا را. سرو بلند ایستاده بر لب جوی هم که در خانۀ خلوت موضوعیت ندارد. افزون که سعدی بشدت طالب باغ و صحرا و گردش است. صوفی و کنج خلوت سعدی و طرف صحرا. چقدر نا متناسب است اگر بگوئیم : بیا که فصل بهار است تا من و تو پشت به بهار و باغ و صحرا بکنیم. یا عجب چیز نکوئی است بیا دور بیاندازیم.

کوروش در ‫۹ سال و ۱۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۸ دی ۱۳۹۴، ساعت ۰۵:۲۹ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۲۰۰ - عذر گفتن کدبانو با نخود و حکمت در جوش داشتن کدبانو نخود را:

منظور از گمراه شدن بوسیله ی قرآن بسیار مشخص است.مولوی دین را به طناب تشبیه کرده.عده ای این طناب را میگیرند و از چاه و تاریکی و گمراهی نجات پیدا میکنند عده ای طناب را میگیرند و به درون چاه میروند مانند ابلهانی که قرآن میخوانند و همزمان سر میبرند مانند داعش بقول مولوی سودای آدمی روشن بینی )مهم است.

کوروش در ‫۹ سال و ۱۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۸ دی ۱۳۹۴، ساعت ۰۵:۲۳ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۲۰۰ - عذر گفتن کدبانو با نخود و حکمت در جوش داشتن کدبانو نخود را:

منظور از گمراه شدن بوسیله ی قرآن بسیار مشخص است.مولوی دین را به طناب تشبیه کرده.عده ای این طناب را میگیرند و از چاه و تاریکی و گمراهی نجات پیدا میکنند عده ای طناب را میگیرند و به درون چاه میروند مانند ابلهانی که قرآن میخوانند و همزمان سر میبرند مانند داعش بقول مولوی سودای آدمی (هدف،مسیر)مهم است.

ناشناس در ‫۹ سال و ۱۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۸ دی ۱۳۹۴، ساعت ۰۳:۲۷ دربارهٔ منوچهری » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۷ - در وصف صبوحی:

لشگر چین در بهار ..... اوج وصف طبیعت از جناب منوچهری. انسان به وجد ویاید از این همه شکوه

واله القرون طبیب (ح-ص) در ‫۹ سال و ۱۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۸ دی ۱۳۹۴، ساعت ۰۲:۳۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۸:

دیرگاهیست ناچیزی به واقع کمین، کمینه ای به غایت واله، گرداگرد گیتی پویای حق هستم. روزگاری طبابت، غایت القصوای آمال شبابم بود و عشق طب، حقیر را که در نخستین سعی، از وصال به محبوبه ی شیرین خویش در سنه 1383 باز مانده بود، تا سعی هفتم کشانید و النهایه در سنه ی 1388 پنج سال و اندی بعد از نیل به مرتبه دیپلمه گی در رشته طبیعیات وارد دانشکده پزشکی نمود و اینک در واپسین سال عشق بازی هفت ساله با معشوقه دیرین خویش، مقارن با فارغ التحصیلی در علم طب و درمان دردمندانم...
در تمامی آن پنج سال و اندی که در هوای وصال به خاک کوی دوست، هوایی هیچ جز وصال در اندیشه نمی پروراندم و سعی ای زبانزد ساعیان کلان و خرد می نمودم تا دیو سر سخت تهی از احساس کنکور پزشکی را مقهور ساخته و با هزم وی، عزم خویش را بر همگان به اثبات رسانم، ماجرایی چنانم بر تن گذشت که جانی خام را پخته و پخته ای تازه پا را سوزانید و خاکستری از گرد خالص عشق بر جای نهاد؛ ماجرایی که با این غزل نغز از حافظ بی مانند حافظه ی تاریخ عشق رقم خورد....
در این ساحت مجازی ادب و عشق و شعر و واژه ی "گنجور" که نیک سیرتانی چون روفیا، بابک و سایرین را میخوانم، آن آتش خاکستر خواب درونم دیگر بار زبانه ها می کشد و دل را به زبان گشودن و پرده دری از اسراری کهن وا می دارد و عشق است که نعره میکشد اندر درون من... اینک اما بنیوشید نجوای جنونم را:
محتسب شیخ شد و فسق خود از یاد ببرد
قصه ماست که بر هر سر بازار بماند
جز دل من کز ازل تا به ابد عاشق رفت
جاودان کس نشنیدیم که در کار بماند
از صدای سخن عشق ندیدم خوش تر
یادگاری که در این گنبد دوار بماند......

پریسا در ‫۹ سال و ۱۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۸ دی ۱۳۹۴، ساعت ۰۱:۱۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷۱:

در بیت دوم، شاید اشتباه املایی وجود داشته باشد. "تن تتتن" درست است که به اشتباه "تن تننن" نوشته شده است. یعنی بعد از کلمه ی "تن" باید سه عدد ت باشد و سپس یک ن، در حالی که در نسخه ی فعلی سه عدد ن وجود دارد.
از آن جایی که یکی از روش های گفتن وزن اشعار استفاده از تن تتن و امثالهم است، ممکن است این موضوع اشکال تایپی باشد. اما بنده نسخه ی چاپی را در اختیار ندارم که مقایسه کنم.

کمال در ‫۹ سال و ۱۱ ماه قبل، دوشنبه ۷ دی ۱۳۹۴، ساعت ۲۳:۳۷ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۲۵:

جمع آن: 8491

۱
۴۱۵۲
۴۱۵۳
۴۱۵۴
۴۱۵۵
۴۱۵۶
۵۶۵۶