جاوید مدرس اول رافض در ۹ سال و ۱۰ ماه قبل، سهشنبه ۲۷ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۱۱:۴۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۱:
>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>
****************************************
****************************************
این همه عکس مَی و ............. که نمود
یک فروغ رخ ساقیست که در جام افتاد
نقش مخالف: 18 نسخه (801، 818، 836 و 15 نسخۀ متأخر یا نامُورَّخ) خانلری، عیوضی، نیساری(بیت را در حاشیه آورده است)
نقش نگارین: 3 نسخه (803، 827، 893) قزوینی- غنی، سایه، خرمشاهی- جاوید
نقش محالت: 2 نسخه (813، 898 کتابخانۀ مجلس)
رنگ مخالف: 866
جام مخالف: 898 کتابخانۀ ملی ملک
غزل 107 را 39 نسخه دارند اما بیت فوق در 25 ضبط شده است و از نسخ کاملِ کهن، نسخ مورخ 819، 821، 823، 824 و 825 آن را ندارند.
«نقش مخالف» همان «اختلاف صُوَر» در بیت زیر است:
ز اتحاد هیولا و اختلاف صُوَر
خرد ز هر گل نو، نقش صد بتان گیرد
****************************************
****************************************
ناشناس در ۹ سال و ۱۰ ماه قبل، سهشنبه ۲۷ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۱۱:۲۸ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳۷:
همیشه بیدار
مراقب باش فرزندم ، چه می گویی؟
دست بردار اقا جان
مجید در ۹ سال و ۱۰ ماه قبل، سهشنبه ۲۷ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۰۸:۵۱ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۵۵:
به داشته و نداشته های بلاتکلیف زیاد فکر نکن
حال رو بر میل گذر کن که فردایت معلوم نیست
تارا در ۹ سال و ۱۰ ماه قبل، سهشنبه ۲۷ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۰۷:۳۸ دربارهٔ عطار » اسرارنامه » بخش بیست و یکم » بخش ۱ - المقاله الحادیه و العشرون:
لطفا این بیت را تصحیح کنید:
چو شب در خواب خواهی شد بعادت
بگو از صدق دل قوی شهادت
به
چو شب در خواب خواهی شد بعادت
بگو از صدق دل قول شهادت
محمد حسین صابری در ۹ سال و ۱۰ ماه قبل، سهشنبه ۲۷ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۰۷:۳۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۸:
در پاسخ به آقای کیخا:
کنجکاو شدم و معانی «هال» و «حال» را در فرهنگهای مختلف جست و جو کردم. برای کلمه «هال»در فرهنگی معنی لذت بردن را پیدا نکردم، بلکه در همه فرهنگها این لغت را آرامش و سکون معنی کردهاند. اما برای کلمه «حال» در فرهنگ معین و فرهنگ واژگان مترادف معنی خوشی و لذت را آوردهاند
آرش در ۹ سال و ۱۰ ماه قبل، سهشنبه ۲۷ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۰۷:۲۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۷۳۴:
این رباعی اثر اوحدالدین حامد بن ابی الفخر معروف به اوحد کرمانی (زادهٔ 561 در بردسیر – درگذشتهٔ 3 شعبان 635 در بغداد) از صوفیان و رباعیگویان مشهور ایران در سده ششم و هفتم هجری است.
یوسف کیوان در ۹ سال و ۱۰ ماه قبل، سهشنبه ۲۷ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۰۱:۲۸ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب چهارم در فواید خاموشی » حکایت شمارهٔ ۷:
اخه چرا مصراع اول رو درست نمی کنید من می خواستم برم مسابقات حکایت خوانی میخواستم اینو بخوانم
معز در ۹ سال و ۱۰ ماه قبل، سهشنبه ۲۷ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۰۱:۰۱ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۸۱:
((ز دوستان مجازی چو دشمنان برمیدم))
اللهم نور قبر سعدی
عبدالله در ۹ سال و ۱۰ ماه قبل، سهشنبه ۲۷ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۰۰:۱۰ دربارهٔ هجویری » کشف المحجوب » بابُ سماعِ القرآن و ما یتعلّق به » بخش ۱ - بابُ سماعِ القرآن و ما یتعلّق به:
سلام بر همه شما
بسیار عالی بود و ابعاد عجیبی را طرح نمود
که البته بنده یکمورد را خود تجربه کردم.
الله اکبر
سلام بر رسول الله !
و سلام بر هجویری !و سایر مومنین ! به اسلام و کلام الله.
خیرپیش
تضمینی در ۹ سال و ۱۰ ماه قبل، دوشنبه ۲۶ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۲۳:۳۱ دربارهٔ عطار » منطقالطیر » جواب هدهد » حکایت شیخ سمعان:
ناشناس عزیز قبل از محمد.
مطمئن هستید؟ سخن از لقاء خدا و عشق الهی گفت. گفتم شاید با این موضوعات انیس است. در هر صورت، اگر انسانی الهی است نفعش به خودش و دیگران باز می گردد و اگر انسانی -خدای ناکرده- خدا ناباور است ضررش به من و تو که نمی رسد!
اما من دوست دارم حتی برای خدا ناباوران هم سخنان زیبای خداوند و انبیای راستین و ائمه ی اطهار را بیان کنم تا حرف های آن افراد نه چندان مهمی که ذکر نمودید. آدم هایی که در عرصه ی معرفت، توانا نیستند....
مهرزاد محمدی در ۹ سال و ۱۰ ماه قبل، دوشنبه ۲۶ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۲۳:۲۸ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۸۴:
درود بر شما!
فکر میکنم بیت آخر نیاز به تصحیح داشته باشه:
پیام دادم و گفتم بیا خوشم میدار
«پیام» دادی و گفتی که من خوشم بیتو
تضمینی در ۹ سال و ۱۰ ماه قبل، دوشنبه ۲۶ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۲۳:۱۲ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۴۱:
تشکر از توضیحات تکمیلی ات همیشه بیدار عزیز. لطف نمودید.
علی علیمردانی در ۹ سال و ۱۰ ماه قبل، دوشنبه ۲۶ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۲۱:۵۴ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب دوم در اخلاق درویشان » حکایت شمارهٔ ۲۵:
سعدی ، عارفی برای تمام فصول
بسیاری شیخ اجل سعدی شیرازی را به «استاد سخن » میشناسند . همچنین، غزلیات وی را عاشقانه می انگارند و درجه عرفان و تصوف او را در مقایسه با «مولانا جلال الدین محمد بلخی» ،«خواجه شمس الدین محمد حافظ شیرازی » ، « شیخ فرید الدین عطار نیشابوری » و یا حتی «سنایی غزنوی» در مرتبه ای پایین تر میدانند .
به عقیده نگارنده این سطور این چنین نیست . در ادامه با بررسی یک حکایت کوتاه از گلستان که با یک قطعه دو بیتی خاتمه می یابد، این موضوع روشن میگردد . دستورالعمل عرفانی تلویحی مستتر در این حکایت و قطعه ی پس از آن ، به نحوی شگفت آور و در عین حال بسیار ساده ، نسخه ای می پیچد که هر سالکی در هر زمان و هر جا که باشد می تواند اجرا کند ، واصل گردیده و به تمام امور روزمره دنیای پر سر و صدای امروز هم برسد ( چیزی که در سابقه ذهنی همه ما بعید به نظر می رسد ).
حکایت شماره 25 گلستان باب دوم « در اخلاق درویشان »
از کتاب کلیات سعدی –عباس اقبال آشتیانی
یکی از مشایخ را پرسیدند که حقیقت «تصوف » چیست ؟ گفت : پیش از این طایفه ای بودند در جهان به صورت پراکنده و به معنی ، جمع . و امروز طایفه ای اند به صورت، جمع و به معنی ، پراکنده .
قطعه :
چو هر ساعت از و به جایی رود دل
به تنهایی اندر صفایی نبینی
ورت مال و جاهست و زرع و تجارت
چو «دل» با «خدای» است ، «خلوت نشینی»
_________________
سعدی در حکایت بالا تصوف حقیقی قدمایی را که اگر چه پراکنده و مفرد بودند (همانند : بایزید بسطامی ، بوسعید ابالخیر، شیخ ابوالحسن خرقانی و ... ) ، اما به واقع واصل به سرچشمه حقیقت الهی بوده اند و در یک کانون واحد جمع شده اند ، تقدیس می کند . اما در عین حال ، مدعیان تصوف دوران خود را ( که امروزه هم کم نیستند ) تقبیح میکند که گرچه جمعیتی زیادند و در مکانهایی (مانند خانقاه یا مسجد و هر عبادتگاه دیگر) جمع می شوند ، اما حول محور واحد الهی متمرکز نمی بیندشان .
همانند ریا کاران مذهبی نما ، تصوف نمای دروغین هم وجود داشته و خواهد داشت. سعدی ، ملاک تصوف را در کثرت اعمال و جمعیت متصوفین نمیداند . چرا که به «هر جا» دل می رود جز تمرکز بر روی مقصد و معبود (مصرع اول قطعه ) .
سعدی پیش تر می رود و معتقد است حتی خلوت گزیدن در پستوی تنهایی هم تمرکز لازم را به مدعی تصوف نمیدهد و چون « دل » در گرو یار ندارد صفایی هم نمی یابد (مصرع دوم قطعه ).
او کیفیت و محتوای تصوف را با نسخه درمانگر نهایی خود در بیت دوم قطعه به زیبایی و آسانی هر چه تمامتر بیان میکند، به گونه ای که هر انسانی در هر عصری و با هر مشغله ای بتواند عارفی باشد در متن و بطن جامعه ی فعال .
این که فردی با وجود 1) کثرت مال ، با وجود نیاز به حسابگری و حسابداری آن 2) قبول مقام های مدیریتی در سازمانها یا سمت کشوری با مشغله ی فراوان این مسئولیت 3) انجام کشاورزی که حتی در صورت برون سپاری به رعیت هم ذهن را گرفتار میکند و 4) تجارت کردن که خرید و فروش و صادرات و ورادات و غیره در آن است ، باز هم بتواند «خلوت نشین » و سالک حقیقی راه عرفان باشد نه تنها محال نیست ، که نمونه های آن را در اطراف مان کم ندیده ایم .
تصوف تعریف شده در این حکایت سعدی در قرنهای بعدی هم قابل پیاده سازی است و همین است که سعدی را باید « عارفی برای تمام فصول » دانست .
کمال در ۹ سال و ۱۰ ماه قبل، دوشنبه ۲۶ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۲۱:۲۵ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۷۴:
ج.آ : 9464
مهدی کریمی در ۹ سال و ۱۰ ماه قبل، دوشنبه ۲۶ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۲۰:۳۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۲۰:
هله : صوت تنبیه به معنی" آگاه باش"
ادب دوست در ۹ سال و ۱۰ ماه قبل، دوشنبه ۲۶ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۱۹:۳۹ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۰:
علی آقای دقیق،
ابراز تاسف از بد خوانی آقای شجریان، قضاوت و صدور گزاره قطعی محسوب نمی شود. حرف ق و غ در بسیاری از کلید برگها خاستگاه واحدی دارند و امکان سهو القلم، بسیار، سپاس از یاد آوری
قلاوز در ۹ سال و ۱۰ ماه قبل، دوشنبه ۲۶ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۱۹:۳۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۹۷:
در جواب معصومه اینکه:
تضادی نیست. نگفته هر کسی، گفته قلاوز. قلاوز رهبر ارکست هست.
علی در ۹ سال و ۱۰ ماه قبل، دوشنبه ۲۶ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۱۹:۲۹ دربارهٔ سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷:
سلام برهمگی
شعر زیبا و پندآموزی است
من آواز دستگاه شور را اولین بار با این غزل یاد گرفته ام
و هر وقت میخوام نوای شور را بخوانم ..بیت اول این غرل در ذهنم می آید
سوال: تلفظ صحیح لغت سفله در این شعر را فراموش کردم اگه میشه راهنمایی کنید
باتشکر
شهرام بنازاده در ۹ سال و ۱۰ ماه قبل، دوشنبه ۲۶ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۱۷:۱۱ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۸۹:
م. ف عزیز. از عقل صحبت کردید.
همین جوانانتان ( که خود را ناخودآگاه مالک آنها میدانید) عقل دارند و اجازه بدهید خودشان تصمیم بگیرند چه چیزی را ترجیح میدهند.
خیام یک عارف نبوده و قطعا می و مطرب مد نظر وی هم می و مطرب و معشوق از همان نوعیست که عامه میدانند.
و باز هم بعد از چند صد سال چه کمند کسانی که رازی را که خیام میدانستن بفهمند و بدانند همین آدمهای به قول شما بی بند بار بسیار شرف دارند به زهاد و عابدان مغروری که وارثان خیالی بهشت هستند!
حق یار همه عزیزان
جاوید مدرس اول رافض در ۹ سال و ۱۰ ماه قبل، سهشنبه ۲۷ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۱۱:۴۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۵: