گنجور

حاشیه‌ها

علیرضا محدثی در ‫۹ سال و ۷ ماه قبل، شنبه ۱۰ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۲۰:۵۱ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۶:

دوستان سلام !
1- در مورد بیت اول :
بنده وار آمدم به زنهارت
که ندارم سلاح پیکارت
دوستی که فرمودند به جای " زنهارت " دیدارت بهتر میاد ، توجه داشته باشید به مصرع دوم که در واقع ، پیرو مصرع اول هست ... دیدار و دیدن کردن با پیکار و جنگ جور در نمیاد ... سعدی می گوید : در حالت تسلیم و مثل یک بنده ( برده و اسیر ) آمده ام تا از موضوعی آگاهت کنم . چه موضوعی ؟! این که من اعتراف می کنم که هیچ سلاح و توانی برای مقابله با تو در اختیار ندارم و خواستم تو این را بدانی !
.. پس با توجه به معنی کل بیت ، همان " زنهارت " درست است .
2- یکی از شگفتی های این غزل این است که علیرغم ارتباط قوی عمودی و افقی ، هر یک از بیت ها ، به تنهایی دارای معنی کامل و کاربرد جداگانه و مستقل هستند و این یکی از هنرنمایی های ارزشمند استاد بزرگ ، سعدی شیرازیست .
3- جناب داتیس خواجه ئیان در باره ی بیت ماقبل آخر ، فرمودند که سهارت متناسب تر از سحارت هست ، باید عرض کنم به این بزرگوار که اتفاقا سعدی عمدا شاکله ی بیت را چنان چیده که شما می تواندی هر دو واژه را بکار ببرید و هر دو هم درست است . اما نکته ی لطیفی که در " سحّارت " هست این است که مفهوم شگفتی به بیت می دهد :
چشم سعدی ، به خواب بیند ، خواب !
که ببستی به چشم سحارت
سعدی مگر خوابیدن را به خواب ببیند ( یعنی دچار بی خوابی مطلق شده است )
زیرا تو با جادوی چشم زیبایت ، راه خواب را بر او بسته ای !

همیشه بیدار در ‫۹ سال و ۷ ماه قبل، شنبه ۱۰ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۲۰:۲۰ دربارهٔ نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۱ - به نام ایزد بخشاینده:

ممنون از لطفتان!

سمانه ، م در ‫۹ سال و ۷ ماه قبل، شنبه ۱۰ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۱۹:۵۱ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان » حکایت شمارهٔ ۳۶:

برهی یعنی : رها شوی

محدثه در ‫۹ سال و ۷ ماه قبل، شنبه ۱۰ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۱۹:۴۲ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان » حکایت شمارهٔ ۳۶:

سلام معنای برهی یعنی چه ممنون می شم بگید برای فردا لازم دارم خواهشا ممنون محدثه قانع هستم

سمانه در ‫۹ سال و ۷ ماه قبل، شنبه ۱۰ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۱۷:۵۰ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۴:

ممنون از نظراتتون

یاسر در ‫۹ سال و ۷ ماه قبل، شنبه ۱۰ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۱۷:۳۷ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی یزدگرد » بخش ۱۷:

(هر آنکس که دارد هش و رای و دین / پس از مرگ بر من کند آفرین)
آفرین بر فردوسی پاکزاد

سمانه در ‫۹ سال و ۷ ماه قبل، شنبه ۱۰ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۱۷:۳۳ دربارهٔ نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۱ - به نام ایزد بخشاینده:

می‌کوشم و در تنم توان نیست
کازرم تو هست باک از آن نیست
چون لطف و انصاف تو هست من باکی از ناتوانی خویش ندارم

بابک در ‫۹ سال و ۷ ماه قبل، شنبه ۱۰ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۱۶:۰۸ دربارهٔ نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۱ - به نام ایزد بخشاینده:

همیشه بیدار جان،
که آزرم
و یکی از معانی آزرم یعنی به هیچ شمردن، در شمار نیاوردن

همیشه بیدار در ‫۹ سال و ۷ ماه قبل، شنبه ۱۰ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۱۴:۳۵ دربارهٔ نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۱ - به نام ایزد بخشاینده:

"کازرم" دراین بیت یعنی چه؟
می‌کوشم و در تنم توان نیست
کازرم تو هست باک از آن نیست

بهرام مشهور در ‫۹ سال و ۷ ماه قبل، شنبه ۱۰ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۱۴:۲۴ دربارهٔ مهستی گنجوی » رباعیات » رباعی شمارۀ ۴۳:

این رباعی به خیّام منسوب است و البته شکل درست تر آن :
آنروز که توسن فلک زین کردند
و آرایش مشتری و پروین کردند
این بود نصیب ما ز دیوان قضا
ما را چه گنه قسمت ما این کردذند

عباس مشرف رضوی در ‫۹ سال و ۷ ماه قبل، شنبه ۱۰ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۱۲:۵۵ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴:

تفاوت در ضبط:
یک لحظه بود این یا شبی کز عمر ما تاراج شد
ما همچنان لب بر لبی نابرگرفته کام را
به
یک لحظه بود آن یا شبی کز عمر ما تاراج شد
ما همچنان لب بر لب و برنا گرفته کام را ("برنا" جوان)
گر پای بر فرقم نهی تشریف قربت می‌دهی
به
گر پای بر فرقم نهی تشریف قربم می‌دهی (قرب: ارزش؛ قربت: نزدیکی؛ بلحاظ معنی هر دو نادرست نیستند؛ اما دومی یا بند اول مصراع سازگاری بیشتری دارد)

کتایون در ‫۹ سال و ۷ ماه قبل، شنبه ۱۰ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۱۲:۴۹ دربارهٔ سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۵:

با سلام...نفیسه جان هز رمان به چه معنی؟

عباس مشرف رضوی در ‫۹ سال و ۷ ماه قبل، شنبه ۱۰ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۱۲:۴۶ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵:

برخی تفاوتهای مضبوط در نسخ:
می با جوانان خوردنم خاطر تمنا می کند
بجای
می با جوانان خوردنم باری تمنا می کند
صوفی گرانجانی مکن
بجای صوفی گرانجانی ببر

جاوید مدرس اول رافض در ‫۹ سال و ۷ ماه قبل، شنبه ۱۰ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۱۲:۱۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۶۴:

***************************************
***************************************
کار از تو می‌رود، ....... ای دلیل راه!
کانصاف می‌دهیم و ز راه اوفتاده‌ایم
نظری: 24 نسخه (801، 803، 813، 816، 818، 819، 821، 822، 823، 824، 825، 836 و 12 نسخۀمتأخّر یا بی‌تاریخ) خانلری، عیوضی، جلالی نائینی- نورانی وصال
مددی: 15 نسخه (827، 843 و 13 نسخۀمتأخّر یا بی‌تاریخ) قزوینی- غنی، نیساری، سایه، خرمشاهی- جاوید
39 نسخه از جمله تمام نُسَخ کاملِ کهنِ مورّخ غزل 356 و بیت فوق را دارند. سایه مصرع دوم را به استناد نسخۀ مورّخ 843 اینگونه آورده است: (... / کانصاف می‌دهیم که از ره فتاده‌ایم)
این ضبط افزون بر نسخۀ فوق الذکر در 7 نسخۀ متأخر یا بی‌تاریخ دیگر نیز آمده است. دلیلی برای رجحان آن بر ضبط نسخ کهن که مصرع دوم را به شکل مسطور در صدر دارند به نظر نمیآید.
****************************************
****************************************

سالار فرحزادی در ‫۹ سال و ۷ ماه قبل، شنبه ۱۰ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۱۱:۱۳ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۶۲ - هم در بیان مکر خرگوش:

تصحیح شده از نسخه نیکلسون
فکر ما تیری است، از هو در هوا / در هوا کی پایدار آید ندا؟
طالب این سِرّ، اگر علامه‌ایست / نک حسام‌الدین، که سامی نامه‌ایست
وصف او، از شرح مستغنی بود / رو حکایت کن، که بیگه میشود

حمید در ‫۹ سال و ۷ ماه قبل، شنبه ۱۰ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۱۰:۴۳ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » طهمورث » طهمورث:

در بیت :
به کوشش ازو کرد پوشش به رای
به گستردنی بد هم او رهنمای
نه قافیه درست است و بعید است این بیت از شاهنامه به این نحو درست باشد و یا اینکه حتی از فردوسی باشد

حمید در ‫۹ سال و ۷ ماه قبل، شنبه ۱۰ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۱۰:۲۰ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » طهمورث » طهمورث:

دربیت پنجم :
جهان از بدیها بشویم به رای
پس آنگه کنم درگهی گرد پای
قافیه نمی خواند احتمالا در مصرع دوم پایگه یا جایگه درست باشد
جهان از بدیها بشویم به رای
پس آنگه کنم درگهی پایگه
نظیر این بیت دیگر شاهنامه :
اگر داد بینی همی رای من
مگردان از این پایگه پای من .
لذا در نسخه های دیگر هم بررسی شود و درصورت درست بودن اصلاح شود

حمید در ‫۹ سال و ۷ ماه قبل، شنبه ۱۰ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۰۹:۲۷ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » هوشنگ » بخش ۳ - بنیان کردن آهنگری و صنعت‌های دیگر به دست هوشنگ:

شد آن هوش هوشنگ بافر و سنگ
سنگ در پهلوی به معنی ارزش و قیمت آمده و در اینجا معنی این مصرع این است که آن هوشنگ با کیاست و با شکوه و باارزش رقت

شیر احمد شهاب در ‫۹ سال و ۷ ماه قبل، شنبه ۱۰ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۰۷:۴۷ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۰:

در طریق نفع خود کس نیست محتاج دلیل

بردیا در ‫۹ سال و ۷ ماه قبل، شنبه ۱۰ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۰۲:۳۱ دربارهٔ باباطاهر » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۱۷۲:

در اصل "بورئ" است

۱
۳۹۹۶
۳۹۹۷
۳۹۹۸
۳۹۹۹
۴۰۰۰
۵۵۴۸