گنجور

حاشیه‌ها

ابرمرد در ‫۹ سال و ۵ ماه قبل، چهارشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۱۱:۲۲ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۱:

من واقعأ عاشق خیام هستم

ابرمرد در ‫۹ سال و ۵ ماه قبل، چهارشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۱۱:۲۰ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۱:

خیام به هیچکس و هیچ خدایی اعتقاد نداشته،این مذهبیون خودشونو نکشن.

همیشه بیدار در ‫۹ سال و ۵ ماه قبل، چهارشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۱۰:۳۸ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۵:

دوستان گرامی این بحث به جایی نمیرسد. هر چند که من باور دارم که خیام، بو علی، حافظ و مولانا شراب نمینوشیدند ولی نه میشود این را ثابت کرد و نه اینکه شراب مینوشیدند. ولی اگر هم فرض کنیم که شراب مینوشیدند گمان نمیکنم که از ارزش کارهای ایشان بکاهد. دوستان گرامی مدعیان مذهب شاید دانسته یا ندانسته صد لقمه خورند که می غلام است آن را.
عیب رندان مکن ای زاهد پاکیزه سرشت
که گناه دگران بر تو نخواهند نوشت
من اگر نیکم و گر بد تو برو خود را باش
هر کسی آن درود عاقبت کار که کشت
همه کس طالب یارند چه هشیار و چه مست
همه جا خانه عشق است چه مسجد چه کنشت
مهم این است که چه چیزی از کارها و سخنان این عزیزان به درد زندگی دنیا و آخرت ما میخورد:
فلک جز عشق محرابی ندارد
جهان بی‌خاک عشق آبی ندارد
غلام عشق شو کاندیشه این است
همه صاحب دلان را پیشه این است
جهان عشقست و دیگر زرق سازی
همه بازیست الا عشقبازی

درود بر بچه های ترک در ‫۹ سال و ۵ ماه قبل، چهارشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۱۰:۲۶ دربارهٔ شهریار » منظومهٔ حیدر بابا:

من ترکی نمی دانم ولی از گوش دادن به شعرخوانی های شهریار مخصوصا شعرهای که به زبان ترک هست بسیار لذت می برم . پیثشنهاد میکنم گوش دهید

همیشه بیدار در ‫۹ سال و ۵ ماه قبل، چهارشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۰۹:۵۲ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۵:

جناب حمید رضا گرامی: من هر چه بنویسم از نظر شما و دوستانتان توهین است، ولی شما و همه دوستانتان حق و حقیقت را نمیتوانید بپوشانید. گفتم که هر کسی
توان شنیدن حق و حقیقت را ندارد:
پری رو تاب مستوری ندارد
چو در بندی سر از روزن برارد

محمدامین در ‫۹ سال و ۵ ماه قبل، چهارشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۰۸:۵۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۶۸:

سلام و درود
عالی است!

شهرزاد صنعتی در ‫۹ سال و ۵ ماه قبل، چهارشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۰۸:۲۷ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی یزدگرد هجده سال بود » بخش ۳ - پادشاهی پیروز بیست و هفت سال بود:

با درود کسی میتونه معنی این بیت و توضیح بده لطفا؟
چو باشد مناره به پیش برک
بزرگان به پیش من آرند چک

ناشناس در ‫۹ سال و ۵ ماه قبل، چهارشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۰۳:۵۸ دربارهٔ خیام » ترانه‌های خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » از ازل نوشته [۳۴-۲۶] » رباعی ۲۹:

باتوجه به وضعیت حکومتی اسماعیلیان در ان زمان،و ترغیب جوانان به فرقه های چهار امامی یا هفت امامی اسماعیلیه،این رباعی معنایش نمایان میشود.دربرخی ابیات سخن از بهشت نقد میشودکه حکومت محلی را دراختیارکسانی که به این فرقه می گرویدند ،میگذاشت که بستانی بینظیر بوده است.

یک بنده خدا در ‫۹ سال و ۵ ماه قبل، چهارشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۰۲:۳۸ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۵:

حمید رضا جان
بی هوده وقت خودت را تلف میکنی
تا به حال ده ها نفر با مدعیان دین و متظاهرین به عرفان و مذهب از همین بحث ها داشته اند ، کسی که از سر ایمان دینی سخن میگوید هیچ منطقی را غیر از آنچه که اعتقاد دارد نمی پذیرد ، تنها آزادگان از قید و بند اعتقاد به دین هستند که می بینند ، می شنوند و بهترین را انتخاب می کنند ، شما هرچه دلیل بیاوری ، چون در کتابشان نوشته شراب نجس است ، نمی توانند قبول کنند که خیام ، حافظ یا ابن سینا شراب نوشیده اند . غزل ابن سینا در وصف شراب را انحراف می دانند، بیت از روز روشن تر حافظ { آن تلخ وش که صوفی ام الخبائثش خواند
اشهی لنا و احلی من قبله العذارا } که شراب برای من از بوسه ی دختران باکره شیرین تر است، را نمی بینند و باور نمی کنند
ببخش که من هم وقتت را گرفتم ، ولی در جواب اینان خاموشی بهتر است
ا

حمید رضا در ‫۹ سال و ۵ ماه قبل، چهارشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۰۱:۴۸ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۵:

بنده هم یقین دارم اگر خود خیام روی زمین بنشیند و در یک لیوان شیشه ای شراب بنوشد، جناب احمد به رویش می گوید، داری دعا می کنی!
تا به حال فکر کرده اید که شاید شما خود را به خواب زده اید جناب احمد.
افسوس که آن تعریف های من از شما همه نادرست از آب درآمد.

حمید رضا در ‫۹ سال و ۵ ماه قبل، چهارشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۰۱:۳۳ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۵:

ای بابا، «روح ظریف جنابعالی» دیگر چیست همیشه بیدار عزیز؟ خسته نمی شوید از توهین کردن؟
من در حد و توان خودم تحقیق می کنم، قبلأ اشتباه کرده بودم، این بار اشتباه کردم، در آینده هم اشتباه خواهم کرد. اگر عزیزی مرا تصحیح کرد، تشکر میکنم. اگر کسی به شخصیت من حمله کرد، خوب مقابله می کنم.
پرسیدید چرا لذت میبرم؟ شما به این توهین کردن ها و بی احترامی کردن ها به من یا دیگران ادامه بدهید، مقابله کردن های من در حاشیه ها گویای لذت بردن من خواهد بود.
اما پیشنهادی دارم. اصلأ پیشنهاد نه، خواهش:
از شما خواهش می کنم پیش از فشار دادن دکمه درج، یک باز نگریی به نوشته تان بکنید و اگر توهین و یا بی احترامیی در آن هست، آن را حذف کنید و به موضوعات بپردازید.

هادی رسولی فر در ‫۹ سال و ۵ ماه قبل، چهارشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۰۰:۵۶ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۱۱:

دوست عزیز (فرهاد گرامی ) من منکر نبودن کلمه چیز در زبان فارسی نشدم
لفظ چیز در هیچ کدام از اشعار خیام نیست .
چیز بسیار عامیانه است در اشعار خیام حتی در این دو بیتی قابل استفاده نیست
اگر توجه کنید شعر تصحیح شده
و سایت گنجور هم به این نکته پی برده
با تشکر از گنجور

نیما در ‫۹ سال و ۵ ماه قبل، چهارشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۰۰:۵۴ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۵:

درود بر شما استاد احمد،بسیار زیبا

احمد در ‫۹ سال و ۵ ماه قبل، چهارشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۰۰:۴۷ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۵:

بنده یقین دارم اگر خود حضرت خیام زنده شوند و قسم قرآن و پیغمبر و صد جد آبادش را بخورد که منظورش از می،این می دنیایی و مادی و نجس نباشد،باز هم جناب حمیدرضا به رویش میگوید چطور ممکن است نیوتون که (احتمالا کاشف نفت یا برق یا امثال اینها از نظر جناب حمیدرضاست) می مینوشیده اما تو نمینوشیدی.
کسی خواب است شاید بیدار شود،اما کسی خود را به خواب زده هرگز...
وسلام.

همیشه بیدار در ‫۹ سال و ۵ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۳ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۲۳:۵۹ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۵:

جناب حمید رضا گرامی: گفتم شاید همانطور که نمیدانستید که ایشان برق را اختراع نکرده ، در مورد شرابِ هر شب هم همانطور تحقیق فرمودید. دوست گرامی شما اگر کمی تحقیق کننید و بعد بنویسید کسی شما را تصحیح نمیکند و این روح ظریف جنابعالی هم مورد "حمله" قرار نمیگیرد (چرا لذت میبرید؟). بعضی وقتها فکر میکنم شما فقط دوست دارید که چیزی بنویسید. در جای دیگری در چند کامنت اسمها را اشتباه گرفته بودید و همواره به اشتباه خود پافشاری میکردید، در حالی که اگر کمی بالاتر را میخواندید به اشتباه خود پی میبردید.
از همه اینها گذشته: من نه این شعر را از خیام میدانم و نه خیام را می نوش میدانم. دلایل خود را هم اوردم.

مجتبی خراسانی در ‫۹ سال و ۵ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۳ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۲۳:۳۵ دربارهٔ ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۳:

بسم الله الرحمن الرحیم
واکنون که عقل و نفس سخن‌گوی خود منم/از خویشتن چه باید کردن حذر مرا؟
عقل، معانی مختلف آن:
کلمه «عقل» از کلماتی است که در ادبیات و سنت اسلامی در موارد مختلف به کار رفته و معانی مختلف از آن اراده گردیده است. در قرآن مردمان از جانب خدا تشویق شده اند که عقل خود را به کار بیندازند «افلا تعقلون» و آنان که عقل خود را در کارها به کار نمی گیرند و به تقلید از پدران و گذشتگان خود اکتفا می کنند نکوهش شده اند «انا وجدنا اباءنا علی امة و انا علی اثارهم » و در احادیث عقل نخستین چیزی است که از جانب خداوند صادر گشته «اول ما خلق الله العقل» و به وسیله آن خداوند عبادت می شود و بهشت به دست می آید «العقل ما عبد به الرحمن و اکتسب به الجنان» اکنون به موارد مختلف استعمال عقل و معانی که از آن اراده شده می پردازم.
1ـ عقل در برابر جهل که در ادبیات اسلامی آمده و شیخ کلینی (ره) در کتاب کافی بابی را اختصاص به عقل و جهل داده و عقل مورد ستایش و جهل مورد نکوهش قرار گرفته است و در برابر آن می بینیم برخی از متفکران همچون ابن الراوندی گفته اند که عاقلان تنگ روزی و بیچاره اند و جاهلان همیشه در ناز و نعمت به سر می برند:
کم عاقل عاقل اعیت مذاهبه/و جاهل جاهل تلقاه مرزوقا
هذا الذی ترک الاوهام حائرة/و صیر العالم النحریر زندیقا
2ـ عقل در برابر جنون که در فقه اسلامی یکی از شرائط تکلیف عقل است و مجنون را تکلیفی نیست و در این قسمت مانند طفل است، باز در این معنی نیز در ادبیات اسلامی سخن بسیار گفته شده است، از جمله آن که:
عاقل به کنار جوی تا پل می جست/دیوانۀ پابرهنه از آب گذشت
کم عاقلٍ لم یلج بالقرع باب مُنی/و جاهلٍ قبل قرع الباب قد ولجا
3ـ عقل در برابر نفس است و این در فلسفه مطرح است که جوهر یا مادی است یا مفارغ جوهر مادی هیولی و صورت و جسم و جوهر مفارق عقل و نفس است نفس تعلق به جسم دارد ولی عقل تعلق به جسم ندارد.
4ـ عقل در برابر عشق است و این معنی در تصوف و فلسفه اشراق مورد بحث است که با عشق می توان به حقیقت مطلق دست یافت و عقل و استدلال قلمرو آن محدود است، حافظ می فرماید:
در ازل پرتو حسنت ز تجلی دم زد/عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد
عقل می خواست کزین شعله چراغ افروزد/دست غیب آمد و بر سینه نامحرم زد
فخرالدین رازی گوید:
نهایة اقدام العقول عقال/و اکثر سعی العالمین ضلال
5ـ عقل در برابر هوی و این معنی در اخلاق فلسفی مورد بحث و گفتگو است، افلاطون و جالینوس مکررا گفته اند که افراط و تفریط نفس غضبیه و شهوانیه در نتیجۀ غلبه هوی بر عقل است و عقل که حاکم بر نفس ناطقه است اعمال آن دو نفس را تحت مراقبت در می آورد و این معنی در ادبیات هم انعکاس یافته است، چنان که ابن درید گفته است:
و آفة العقل الهوی، فمن علا/علی هواه عقله فقد نجا
«هوی آفت عقل است، هر کسی که عقل او بر هوایش غلبه داشته باشد، رهایی می یابد.»
6ـ عقل در برابر امام و این معنی در نزد اسماعیلیه مورد بحث است، که می گویند راهنمایی امام آنان را از عقل بی نیاز می سازد. شهرستانی فصول چهارگانه حسن صباح را که در آن این بحث به تفصیل آمده، نقل کرده و حسن صباح معتقد بود که عقل کافی نیست و امام و معلم لازم است و غزالی در کتاب فضائح الباطنیه دلیل او را رد کرده است، علاقه مندان رجوع کنند به آن کتاب، بحث به درازا می کشد و محل آن نیست، و شاید ابوالعلاء معری که گفته است که مردمی امیدوار به قیام امام هستند در حالی که امامی جز عقل نیست که در بامدادان و شامگاهان باید راهنمای انسان باشد، نظر به همین گروه داشته است:
یرتجی الناس ان یقوم اما/مُ ناطق فی الکتیبة الخرساء
کذب الظن، لا امام سوی العقل/مشیرا فی صبحه و المساء
7ـ عقل در برابر نقل است که میان دانشمندان اختلاف است که اگر این دو معاوضه کردند کدام را باید انتخاب کرد. اشاعره بیشتر متمایل به نقل و معتزله متمایل به عقل اند، یکی از پیشوایان معتزله به نام بشر بن المعتمر می گوید: خداوند عقل را برکت دهد که در آسانی و دشواری با آدمی همراه است:
لله درالعقل من رائد/و صاحب فی العسر و الیسر
و شیعه حد وسط را گرفته است و می گوید اگر عقل را رها کنیم و نقل را بگیریم نقل بی اعتبار می گردد زیرا ارزش و اعتبار نقل با عقل به دست آمده، پس عقل را می گیریم و نقل را تاویل و توجیه می کنیم.
8ـ عقل در برابر قیاس است که اهل سنت ادله احکام را کتاب و سنت و اجماع و قیاس می دانند و شیعه به جای قیاس عقل را می گذارند. برخی تصور می کنند عقل به معنی، حکم عقلی است، یعنی آن چه را که عقل هر یک از آحاد مردم بپسندد، در حالی که اینطور نیست زیرا در این صورت همان اشکال اسماعیلیه به میان می آید، که عقول مردم یکسان و یکنواخت نیست. بلکه مقصود از آن ادله عقلیه است که فقهای شیعه هنگام شک در حکمی از احکام به آن متوسل می شوند.
برخی از فلاسفه، همچون محمد بن زکریای رازی پیرامون عقل نظراتی اظهار داشته اند، برای آگاهی بیشتر بدان مراجعه کنید.
بمنه و کرمه

حمید رضا در ‫۹ سال و ۵ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۳ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۲۳:۳۱ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۵:

جناب همیشه بیدار،
سپاسگزارم از اینکه اشتباه مرا تصحیح کردید.
خوب پس حالا کارخانجات برق را دوباره به راه بیاندازیم و همه لامپ های کشور را در بیاوریم! بهتر شد؟
نکته من این بود که دانشمندانی که می مینوشند زیادند و من بسیاری مسلمان نمازگزار و به حج رفته را می شناسم که هر از چند گاهی لب به مشروب میزنند. با در نظر گرفتن این همه رباعی از خیام درباره شراب، دلایل دانشمند بودن و مسلمان بودن برای من قانع کننده نیست. اما همیشه به کسانی که برداشتهای دیگری دارند احترام می گزارم و مشتاق شنیدن همه نظرها هستم.
خطاب به من فرمودید «چه چیزی را ایشان اختراع کرده را نمیدانید، ولی با اطمینان میگویید که هر شب شراب نوشیده».
این به آن چه ربطی دارد جناب؟ پس اگر من در تاریخ تولد پدرم را اشتباه کنم، دیگر هرگز درباره او نباید حرفی بزنم چون او را نمیشناسم؟
من که از حمله های شما فعلأ لذت می برم.

عباس پالاش در ‫۹ سال و ۵ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۳ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۲۲:۴۳ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۰۱:

در مصرع اول بیت هفتم
فاصله به اشتباه فامله نوشته شده است

همیشه بیدار در ‫۹ سال و ۵ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۳ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۲۲:۳۳ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۵:

پیوند به وبگاه بیرونی
تهمت شراب خواری و کفر گویی چگونه به ابن سینا زده شد؟

همیشه بیدار در ‫۹ سال و ۵ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۳ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۲۲:۱۹ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۵:

پیوند به وبگاه بیرونی
تهمت شراب خواری و کفر گویی چگونه به ابن سینا زده شد؟
فرهنگ > دین و اندیشه - بوعلی سینا دشمنان سرسختی داشت. هم از جانب سیاسیون که می خواستند او را به دربارهای خود بکشند و هم از جانب علمای حسود که به او تهمت های ناروا می زدند.
به گزارش خبرآنلاین، دکتر نجفقلی حبیبی، محقق و مصحح آثار فلسفه و عرفان اسلامی در گفت و گو با مهر به ابعاد ناشناخته ای از زندگی ابن سینا پرداخته است. دکتر حبیبی در این مصاحبه به مساله تکفیر و تهمت هایی که به ابن سینا زده می شد، اشاره کرده است که نکات مهم آن را در ادامه می خوانید.
* ابن سینا شخصیتی است که بسیار مورد مناقشه است. از طرفی رجال آن دوره همه به دنبال این هستند که ابن سینا را به دربار خود بیاورند که به آنها آبرو و حیثیت می‌داد و افتخار می کردند که در دربار آنها شخصی مثل ابن سینا زندگی کند. از طرف دیگر خُشک‌ مقدس‌هایی هم وجود داشتند که نمی توانستند افرادی چون ابن سینا را تحمل کنند. بنابراین تهمت‌ها نسبت به ابن سینا می توانست بالا بگیرد و افرادی که با ابن سینا دشمن هستند هم زیاد است.
*هیچ بعید نیست که نوشته جوزجانی درباره زندگی نامه ابن سینا دست کاری شده باشد، چون هنوز هیچ نسخه مطمئنی از جوزجانی در دسترس وجود ندارد. جوزجانی می گوید ما شب ها پیش ابن سینا جمع می شدیم و یکی شفا می خواند و ابن سینا شرح می داد وقتی خسته می شدیم می گفت مشروبات بیاورند و نوازندگان بیایند و بعد از رفع خستگی دوباره می نشستیم و دوباره می خواندیم. اگر این حرف درست باشد، با سر مست دوباره چطور می توانستند فلسفه و طب بحث کنند؟
* نظامی در چهار مقاله از دانشمندی نقل می کند که او گفته من که «باکالیجار»م به همراه چند نفر سحر می‌رفتیم پیش ابن سینا درس می خواندیم وقتی ما می رسیدم ابن سینا بخشی از کتاب‌هایش را نوشته بود، بعد ما می‌رفتیم تا نماز صبح درس می خواندیم. نماز جماعت را با شیخ می‌خواندیم. چون ابن سینا وزیر بوده نزدیک طلوع آفتاب، رجال و معاریف می آمدند تا با هم به وزارتخانه بروند و آن وقت ما با هم به بیرون می رفتیم. این گزارش‌ها با سنت علما که هنوز هم مرسوم است و علما سحر بلند می شوند و تدریس می کنند نزدیک‌تر و دقیق‌تر است.
* گزارش جوزجانی، مغشوش است و علت آن هم این است که سندهای روشنی از جوزجانی نداریم. به خصوص اینکه افرادی که با ابن سینا دشمن هستند هم زیاد است. همچنین گزارش‌های خلاف این مورد هم زیاد است، مثلا ابن سینا می‌گوید وقتی به مشکل علمی بر می خوردم به مسجد می رفتم و دو رکعت نماز می خواندم .
* یا مثلا در گزارش ها هست شخصی به مشکل فلسفی برخورد و آن را نوشت و برای ابن سینا فرستاد. ابن سینا، سحر به دنبال جوزجانی می فرستاد تا کسی را بفرستد که جواب نامه را ببرد. روای می گوید که وقتی رفتیم ابن سینا سر سجاده نشسته بود و سر سجاده جواب را نوشته که یک رساله فلسفی است. گزارش های پیچیده این گونه هم هست، چرا این گزارش ها را قبول نکنیم و آن روایت‌ها را قبول کنیم. همچنین بحث های عرفانی اشارات بسیار جالب است و هنوز کسی نتوانسته در حوزه عرفان به این زیبایی رساله بنویسد. چنین شخصی باید شخص باتقوایی باشد.
*یکی از دلایلی که ابن سینا را تکفیر کردند این بود که رساله های توحیدیه با سجع و قافیه نوشته بود و بهانه کردند که اینها چون خیلی سجع و قافیه دارد حتما او می خواست با قرآن مبارزه و هماوردی کند به همین دلیل او را تکفیر کردند. در مجموع می توان گفت چنین شخصی دشمنان سرسختی داشته است. هم از نظر سیاسیون که دنبالش بودند که او را به دربارهای خود بکشانند و او نمی رفت و هم علمایی که در رشته های مختلف حسادتشان برانگیخته می شد.

۱
۳۹۱۱
۳۹۱۲
۳۹۱۳
۳۹۱۴
۳۹۱۵
۵۴۷۱