گنجور

 
بیدل دهلوی

اثر دور است ازین یاران حقوق آشنایی را

سر وگردن مگر ظاهرکند درد جدایی را

ز بی‌دردی جهان غافل بُوَد از عافیت‌بخشی

چه داند استخوان نشکسته قدر مومیایی را

کشاکشها نفس را ازتعلق برنمی‌آرد

ز هستی بگسلم‌کاین رشته دریابد رسایی را

زفکر ما و من جستن تلاشی تند می‌خواهد

مکن تکلیف طبع این مصرع زورآزمایی را

نوایی نیست غیراز قلقل مینا درین محفل

نفس یک سر رهین شیشه‌سازان‌گشت نایی را

که می‌داند تعلق در چه غربال اوفتاد آبش

وداع دام هم درگریه می‌آرد رهایی را

به‌هرمحفل‌که‌باشی‌بی‌تحاشی چشم‌ولب‌مگشا

که تمکین تخته می‌خواهد دکان بی‌حیایی را

ندارد زندگی ننگی چو تشهیر خودآرایی

بپوش از چشم مردم لکهٔ رنگین قبایی را

طمع در عرض حاجت ذلتی دیگر نمی‌خواهد

گشاد چشم‌کرد ازکاسه مستغنی‌گدایی را

به هرجا پرفشان باشد نفر صید جنون دارد

نشان پوچ بسیار است این تیر هوایی را

طریق امن سرکن وضع بیکاری غنیمت‌دان

که خار از دور می‌بوسدکف پاک حنایی را

سجودی‌می‌برم‌چون‌سایه‌درهر‌دشت‌ودربیدل

جبین برداشت ازدوشم غم بی‌دست وپایی را

 
 
 
غزل شمارهٔ ۱۷۴ به خوانش عندلیب
می‌خواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
فعال یا غیرفعال‌سازی قفل متن روی خوانش من بخوانم
سنایی

نبودی دین اگر اقبال مرد مصطفایی را

نکردی هرگزی پیدا خدای ما خدایی را

رسول مرسل تازی که برزد با وی از کوشش

همین گنج زمینی را همان گنج سمایی را

گواهی بر مقامی ده که آنجا حاضران یابی

[...]

صائب تبریزی

رسانیده است حسن او به جایی بی وفایی را

که عشاق از خدا خواهند تقریب جدایی را

مرا سرگشته دارد چشم بی پروا نگاه او

نگردد هیچ کس یارب هدف تیر هوایی را!

تویی کز آشنایان گرد بر می آوری، ورنه

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از صائب تبریزی
سلیم تهرانی

خدایا رهنما شو بر دل ما رهنمایی را

که بنماید به ما خوشتر ازین گلزار، جایی را

دگر از بیم هرگز چشم نگذارد به هم گندم

اگر در خواب بیند همچو گردون آسیایی را

جهان آمیزشی با ذات حق دارد ولی فانی ست

[...]

فیاض لاهیجی

بیا ساقیّ و آتش در زن این زهد ریائی را

چو زاهد تا به کی سازم بت خود پارسایی را

به کاه عشق کوهی برنیاید، زور بازو بین

که چون با ناتوانی می‌کند خیبر گشایی را!

سبک پروازتر در اوج همّت هر که فارغ‌تر

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از فیاض لاهیجی
اسیر شهرستانی

جنون کو تا نثار دل کنم آشفته رایی را

زعریانی لباس تازه بخشم خود نمایی را

خورد نیش آنکه تأثیر محبت از هوس جوید

به شهد موم کی بخشند نفع مومیایی را

شوم نومیدتر چندانکه بینم بیشتر سویش

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه