محمد حسین خورشیدی در ۹ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۱۸ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۲۰:۵۷ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی زوطهماسپ » پادشاهی زو طهماسپ:
با درود
بند 31 و 32 در این بخش چنین آمده :
ببخشند گیتی به رسم و به داد
ز کار گذشته ، نیارند یاد
ز دریای پیکند تا مرز تور * *
از آن بخش گیتی ز نزدیک و دور
جناب دکتر کزازی در نوشتار " نامه باستان " این دو بند را چنین آورده :
ببخشند گیتی به رسم و به داد
ز کار گذشته ، نیارند یاد
ز رودابَد و شیر ، تا مرز تور * *
از آن بخش گیتی ز نزدیک و دور
( رودابَد نام یک شهر بوده و شیر دگرگون شده ی شهر است که آن هم نام یک شهر بوده است )
* نامه باستان . دکتر کزازی . انتشارات سمت . پوشینه دوم . برگ 272 و 273
مرمر در ۹ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۱۸ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۱۶:۴۶ دربارهٔ عطار » منطقالطیر » بیان وادی فقر » حکایت پروانگان که از مطلوب خود خبر میخواستند:
با سلام و عرض ادب
لطفا معنای دو بیت آخر را بفرمایید
با سپاس
ابوالفضل در ۹ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۱۸ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۱۶:۳۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۲:
مصرع دون بیت اول
بدان مردم دیده بر روشنایی
بهار در ۹ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۱۸ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۱۶:۰۷ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۴:
مفهوم این مصرع چیست؟
هم صبر بر حبیب که صبر از حبیب نیست
حسین در ۹ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۱۸ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۱۵:۲۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » ترجیعات » سیام:
اول از همه به ارادت و علاقه ای که مولانا به حضرت شمس داشت توجه کنید.
حالا که علاقه مولانا به شمس را فهمیدید میفهمید که این شعر فقط در وصف حضرت شمس میباشد و بس.
نه حضرت علی و نه خداوند
تاثیری که شمس بر مولانا گذاشت
ارش در ۹ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۱۸ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۱۳:۱۲ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳۹:
سلام...دستان اندیش یعنی چه؟
صبا در ۹ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۱۸ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۱۳:۰۲ دربارهٔ فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۹۸:
بیت سوم "دادم سزای خویشتن" نباید باشه ؟
محسن حیدرزاده جزی در ۹ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۱۸ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۱۱:۳۹ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳۴۳:
ظاهرا در بیت ماقبل آخر عهده باید به عهد تغییر یابد
امیر در ۹ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۱۸ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۱۱:۳۱ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۷۳:
می ساز چو از وجود خود می سازد
این تحفه برای عاقلان کی سازد؟
منظور ز می عشق و ز مستیست فنا
تا نیست کند، هست کند، شی سازد
امیر در ۹ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۱۸ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۱۱:۲۲ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۷۵:
ای آنکه تو انگور و کدو می سازی
قربان تو گردم که نکو می سازی
من مست نوام نه مست خمرم که چنین
انگور و کدو ز آب جو می سازی
-------
امیر در ۹ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۱۸ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۱۱:۰۱ دربارهٔ سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۱۲:
دلق گدا و افسر سلطان فدای دوست
از ما چه می برند که از هیچ کمتریم
امیرابوالفضل عباسیان در ۹ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۱۸ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۰۹:۳۹ دربارهٔ حافظ » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۰:
سلام همون واژه چگل درست هست که به معنی زیبارو هست که به ناحیه ای ترکان برمیگردد که زنانشان به زیبارویی و طنازی مشهورن چرا ه در دیوان محمد شیرین مغربی که خود نیز زادگاهش در قریه انبند رودقات تبریز هست که میشه گفت اصالتا ترک هست و آشنا به همان منطقه ای که زنانشان مشهورن به زیبایی نیز بیتی آمده که واژه چگل به کار رفته که به معنی زیبارو هست:
چو نگار چگلی خوب به خوبی تو نیست
نتوان گفت به خوبی چو نگار چگلی
هدی در ۹ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۱۸ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۰۲:۵۰ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۵۴۲:
«خط شبرنگ» یعنی خط فسفری آیا؟
روفیا در ۹ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۱۸ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۰۰:۰۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۲۳:
به جان دوست که غم پرده بر شما ندرد
گر اعتماد بر الطاف کارساز کنید
روفیا در ۹ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۱۸ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۰۰:۰۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۲۳:
تو را که دزد گرفتم سپردمت به عوان
که یافت شد به جوال تو صاع انبارم
تلمیحی است به داستان یوسف هنگامی که عزیز مصر بود. برادران به اصرار او در سفر دوم از کنعان به مصر بنیامین را علیرغم میل یعقوب به همراه خود آوردند،
یوسف نیز نقشه ای طرح نمود و برای نگاهداشتن بنیامین نزد خود جام نقره سلطنتی را در کوله بار بنیامین جای داد و بدو اتهام دزدی زد!
روفیا در ۹ سال و ۳ ماه قبل، یکشنبه ۱۷ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۲۳:۴۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۲۳:
تو را که دزد گرفتم سپردمت به عوان
که یافت شد به جوال تو صاع انبارم
تو خیره در سبب قهر و گفت ممکن نی
هزار لطف در آن بود اگر چه قهارم
همه ما چنین لحظاتی را گاهی تجربه کرده ایم،
گاهی که خود را بی گناه می دانیم ولی ما را چون دزد به پاسبان می سپارند و با کمال حیرت می بینیم که همه شواهد به ضرر ماست!
خیره در سبب قهر می مانیم و گفتگو نیز برای مدتی میسر نمی شود،
می فرماید :
خموش کردم تا وقت خلوت تو رسد
ولی مبر تو گمان بد ای گرفتارم
صبور باش، دیری نمی کشد تا گشایش حاصل شود و تو در خلوت با من و خودت از لطف من آگاه شوی، تا آن زمان با بد گمانی اوقات خویش را تباه مکن.
نیم ز کار تو غافل همیشه در کارم
که لحظه لحظه تو را من عزیزتر دارم
کمال داودوند در ۹ سال و ۳ ماه قبل، یکشنبه ۱۷ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۲۳:۲۸ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۲۴۹:
4963
کمال داودوند در ۹ سال و ۳ ماه قبل، یکشنبه ۱۷ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۲۳:۲۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۵:
ایول،بنده این غزل رابادوستان به اشتراک گذاردم.
اردشیر در ۹ سال و ۳ ماه قبل، یکشنبه ۱۷ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۲۳:۰۰ دربارهٔ خیام » ترانههای خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » درد زندگی [۲۵-۱۶] » رباعی ۲۳:
برای دنیا نام گذاشته است این بزرگ مرد خیام به دنیا گفته جای دودر یک در آمدن ( به دنیا آمدن ) در دیگر رفتن ( مردن )
سهیل در ۹ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۱۸ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۲۰:۵۸ دربارهٔ باباطاهر » دوبیتیها » دوبیتی شمارهٔ ۳۴۰: