گنجور

حاشیه‌ها

هر کی در ‫۸ سال و ۱۲ ماه قبل، چهارشنبه ۱۶ اردیبهشت ۱۳۹۴، ساعت ۲۱:۵۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۲۷:

چقدر این مصرع زیباست ....
خواجه لامکان تویی بندگی مکان مکن

 

علی در ‫۸ سال و ۱۲ ماه قبل، چهارشنبه ۱۶ اردیبهشت ۱۳۹۴، ساعت ۱۹:۲۶ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۴ - یاران دغل:

در دلو فکر و خیالم ز بدی های حبیب / یار عاشق دل و صاحبنظری ساخته ام

 

اردل در ‫۸ سال و ۱۲ ماه قبل، چهارشنبه ۱۶ اردیبهشت ۱۳۹۴، ساعت ۱۹:۱۸ دربارهٔ فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۱:

کُردی فتاده دیدم یا گردی فتاده دیدم؟

 

فرشید در ‫۸ سال و ۱۲ ماه قبل، چهارشنبه ۱۶ اردیبهشت ۱۳۹۴، ساعت ۱۷:۲۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۲:

یه بیت دیگه هم در این غزل شاهانه حافظ هست که در اغلب نسخ نیست من در یکی دو نسخه دیدم از حق این بیت زیباست ، حافظ میاد انسان رو تا جایی می بره که میگه خدا وقتی میخواد خودشو ببینه انسان رو می بینه
نظری خواست که بیند به جهان صورت خویش
خیمه در آب و گِل مزرعه ی آدم زد
نمیدونم چرا این بیت در اغلب نسخ نیست اما واقعا زیباست

 

مهاجر در ‫۸ سال و ۱۲ ماه قبل، چهارشنبه ۱۶ اردیبهشت ۱۳۹۴، ساعت ۱۷:۰۵ دربارهٔ فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۹:

بیت نهم باید اینچنین باشد:
کسی کان لعل ...

 

معلم در ‫۸ سال و ۱۲ ماه قبل، چهارشنبه ۱۶ اردیبهشت ۱۳۹۴، ساعت ۱۶:۵۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۴:

با تشکر از مسکین بله ایشان(مسکین) درست گفتند منظور رجب شعبان ورمضان که از می عرفان و عشق الهی مست شو

 

رضا در ‫۸ سال و ۱۲ ماه قبل، چهارشنبه ۱۶ اردیبهشت ۱۳۹۴، ساعت ۱۵:۵۷ دربارهٔ ناصرخسرو » سفرنامه » بخش ۷۱ - به سوی بصره:

منظور از بنات النعش هفت ستاره دب اکبر یا هفت اورنگ یا هفت برادران است که به کمک آن ستاره جدی یا ستاره شمال را می یابند

 

همایون در ‫۸ سال و ۱۲ ماه قبل، چهارشنبه ۱۶ اردیبهشت ۱۳۹۴، ساعت ۱۵:۱۹ دربارهٔ خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » غزلیات » شمارهٔ ۲:

می‌کش در مصراع اول بیت دوم یعنی چی ؟

 

رضا در ‫۸ سال و ۱۲ ماه قبل، چهارشنبه ۱۶ اردیبهشت ۱۳۹۴، ساعت ۱۳:۴۱ دربارهٔ ناصرخسرو » سفرنامه » بخش ۴۶ - صفت شهر مصر، پوست پلنگی گاوها، مرغ خانگی بزرگ حبشیها، خرهای ابلق:

منظور از پوست گاو شبیه پلنگ پوست زرافه است

 

رضا در ‫۸ سال و ۱۲ ماه قبل، چهارشنبه ۱۶ اردیبهشت ۱۳۹۴، ساعت ۱۳:۳۳ دربارهٔ ناصرخسرو » سفرنامه » بخش ۴۵ - صفت فتح خلیج:

حکیم صفت میوه موز را شرح داده است

 

رضا در ‫۸ سال و ۱۲ ماه قبل، چهارشنبه ۱۶ اردیبهشت ۱۳۹۴، ساعت ۱۳:۲۷ دربارهٔ ناصرخسرو » سفرنامه » بخش ۴۴ - صفت شهر قاهره:

منظور از نهنگ، تمساح است که در آن ناحیه فراوان است

 

داکتر ق. مصلح بدخشانی در ‫۸ سال و ۱۲ ماه قبل، چهارشنبه ۱۶ اردیبهشت ۱۳۹۴، ساعت ۱۲:۳۵ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱:

غبار صبح دیدی شرم‌ دار از سیر این‌ گلشن
ز عبرت خاک بر سر کرده می‌ آید هوا اینجا
اگر در طبع غیرت ننگ اظهار غرض باشد
کف پا می کند سرکوبی دست دعا اینجا
طرب عمری‌ست با ساز کدورت برنمی‌آبد
سیاهی پیشتاز افتاد از رنگ حنا اینجا

 

جلال در ‫۸ سال و ۱۲ ماه قبل، چهارشنبه ۱۶ اردیبهشت ۱۳۹۴، ساعت ۱۰:۲۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۸۸:

سلام
در مورد داستان حضرت موسی و خضر نکاتی رو به عرض می رسونم
موسی نماد شریعت و خضر نماد طریقت
حضرت خضر قرار بود 1001 صحنه از زندگی حضرت موسی رو به ایشون نشون بده که حضرت موسی تا 3 نکته بیشتر تاب نیاورد- فتدبر
1- مادر حضرت موسی حضرت رو در آب انداخت و حضرت بسلامت به مادرش برگشت(ای موسی چطور به در آب انداختنت شکایت نکردی که الان به سوراخی کشتی اعتراض می کنی)
2- حضرت موسی جوانی رو که فرعونی بود را با یک مشت به هلاکت رسوند (ای موسی چطور آن جوان را کشتی ولی به کشتن این غلام که توسط حضرت خضر کشته شد اعتراض می کنی)
3- حضرت موسی برای دختران شعیب بی اجر و مواجب کار کرد و برایشان از چاه آب کشید( ای موسی چطور بی اجر برای دختران شعیب کار کردی ولی به ساختن آن دیوار توسط حضرت خضر شکایت کردی)

 

زهره در ‫۸ سال و ۱۲ ماه قبل، چهارشنبه ۱۶ اردیبهشت ۱۳۹۴، ساعت ۰۸:۵۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۹۴:

این غزلی است که مولانا در خصوص شایعه کشف یک جسد و احتمال ارتباط آن با شمس به گوش مولانا رسیده بود

 

زهره در ‫۸ سال و ۱۲ ماه قبل، چهارشنبه ۱۶ اردیبهشت ۱۳۹۴، ساعت ۰۸:۴۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۹۴:

شایعه کشف یک جسد و احتمال ارتباط آن با شمس در زمان غیبت بی بازگشت شمس به گوش مولانا رسید واین غزل نقل این شایعه است

 

محبوب در ‫۸ سال و ۱۲ ماه قبل، چهارشنبه ۱۶ اردیبهشت ۱۳۹۴، ساعت ۰۷:۳۷ دربارهٔ عطار » منطق‌الطیر » فی التوحید باری تعالی جل و علا » حکایت عیاری که اسیر نان و نمک خورده را نکشت:

معنی شعر چیست ؟
سوزنی جون دید عیسی به هم
بخیه بر او فګندش لاجرم

 

سعید در ‫۸ سال و ۱۲ ماه قبل، چهارشنبه ۱۶ اردیبهشت ۱۳۹۴، ساعت ۰۶:۳۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۲۶:

سلام
با تشکر از این شعر زیبا
بیت یکی مونده به آخر، مصرع دومش فکر کنم اینجوری باشه: لیک تو را روح پاک نادره تر عاشقی.
ممنون

 

merce در ‫۸ سال و ۱۲ ماه قبل، چهارشنبه ۱۶ اردیبهشت ۱۳۹۴، ساعت ۰۱:۴۸ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۰۳ - بقیهٔ قصهٔ پیر چنگی و بیان مخلص آن:

با درود
به نظرم در بیت پنجم لغت ” بلاش“ به صورت به لاش نوشته شود معنی آن بهتر فهمیده می شود
با آحترام
مرسده

 

علی علی در ‫۸ سال و ۱۲ ماه قبل، چهارشنبه ۱۶ اردیبهشت ۱۳۹۴، ساعت ۰۱:۴۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲۱:

ببینیم غزلی در آن کمال بالندگی و شکوه، وقتی در دو بیت آخر وارد مدح می شود، چسان از فراز به فرود می افتد! مدحش نیز بوسه ی اندیشه از ورای نه کرسی فلک بر رکاب قزل ارسلان را به یاد می آورد.
اما نیز گوشزد می کند که هنرمند، حتی در طراز فردوسی و حافظ، نیازمند توجه بویژه از نظر مالی هستند. زیرا که آنان نیز مانند دیگران نیاز به گذران زندگی دارند.

 

علی علیمردانی در ‫۸ سال و ۱۲ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۴، ساعت ۲۳:۲۷ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۵۹ - داستان آن کنیزک کی با خر خاتون شهوت می‌راند و او را چون بز و خرس آموخته بود شهوت راندن آدمیانه و کدویی در قضیب خر می‌کرد تا از اندازه نگذرد خاتون بر آن وقوف یافت لکن دقیقهٔ کدو را ندید کنیزک را به بهانه به راه کرد جای دور و با خر جمع شد بی‌کدو و هلاک شد به فضیحت کنیزک بیگاه باز آمد و نوحه کرد که ای جانم و ای چشم روشنم کیر دیدی کدو ندیدی ذکر دیدی آن دگر ندیدی کل ناقص ملعون یعنی کل نظر و فهم ناقص ملعون و اگر نه ناقصان ظاهر جسم مرحوم‌اند ملعون نه‌اند بر خوان لیس علی الاعمی حرج نفی حرج کرد و نفی لعنت و نفی عتاب و غضب:

آقا میثم ، نکته اول :
برای دریافت پاسختان باید به این بیت مولانا توجه بفرمایید :
هر جدی هزل است پیش هازلان
هزلها جد است پیش عاقلان
هر سخن موجه و با ظاهری آراسته هم بفرمایید هازلان، یعنی کسانی که همه چیز را به سخره میگیرند، ریشخند می کنند. بر عکس ،میتوان از رکیک ترین حکایات هم گنج معانی استخراج کرد.
نکته دوم : تاریخ سرودن این ابیات است که مربوط به استیلای مغول و تاتارهاست که فرهنگ هزل خواهی آن زمانه (با کمی اختلاف زمانی)شخصی ادیب چون عبید زاکانی را مجبور به هزّالی به آن شکل میکند. در حکایات عبید هم نکات نغز فراوان اما با ظاهر رکیک می بینیم... درخواست مخاطب زمانه نه چندان مناسب مولانا در قونیه همین حکایات بوده..
هنر طبیعت هم همین است که دانه ای فرمودید را در مدفوع که بکاری رشدش بیشتر و محصولش بیشتر است. پس هرل هم میتواند گاه زمینه رشد را بیشتر فراهم آورد ...

 

۱
۳۸۶۲
۳۸۶۳
۳۸۶۴
۳۸۶۵
۳۸۶۶
۵۰۴۷
sunny dark_mode