یکی در ۹ سال و ۳ ماه قبل، سهشنبه ۲۵ اسفند ۱۳۹۴، ساعت ۱۴:۱۶ دربارهٔ خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۲۸۵:
با سلام به کرمانیان خونگرم
محیط گنجور یک محیط فارسی است. لطفا به زبان های محلی در اینجا با هم حرف نزنیم.
ایمان نوروزی در ۹ سال و ۳ ماه قبل، سهشنبه ۲۵ اسفند ۱۳۹۴، ساعت ۱۴:۱۰ دربارهٔ رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۲۱ - بوی جوی مولیان آید همی:
در مورد مطلب آقای غلامحسین مراقبی. دست بردن در اشعار کهن فارسی، و تغییر آنها به مقضای معانی و درک زمانه خود، این خطر را در پی دارد که گاه، واژه ای با معنای خاص در زمان سراینده، با این دستکاری ها نابود می شود و بعدا و با تحقیقات زبان شناسان تاریخی معلوم می شود که همان واژه اول درست بوده. این کاری که شما می فرمایید همانند بلایی است که نسخه برداران و کاتبان قدیم بر سر شاهنامه و تاریخنامۀ طبری (ترجمۀ بلعمی) و غیره آوردند که حالا اصلا پیدا کردن متن اصیل خودش یک گرفتاری و دشواری عظیم است.
محسن در ۹ سال و ۳ ماه قبل، سهشنبه ۲۵ اسفند ۱۳۹۴، ساعت ۱۱:۴۳ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۹۸ - تفسیر کُنْتُ کَنْزاً مَخْفیّاً فَأَحْبَبْتُ اَنْ اُعْرَفَ:
تکش را می تراش
یعنی نوک تیشه را بتراش
مجتبی در ۹ سال و ۳ ماه قبل، سهشنبه ۲۵ اسفند ۱۳۹۴، ساعت ۱۱:۲۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » ترجیعات » سیام:
منظور از امیر بی گزند خدا هست؟
محمد در ۹ سال و ۳ ماه قبل، سهشنبه ۲۵ اسفند ۱۳۹۴، ساعت ۱۱:۱۶ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۴۷:
لطفا درمورد این شعر کنی توضیح دهید...نمیدونم چرا هر بار که میخونمش معنیش برام تازه میشه....خیلی ممنون
محسن شفیعی در ۹ سال و ۳ ماه قبل، سهشنبه ۲۵ اسفند ۱۳۹۴، ساعت ۰۹:۳۱ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵۷:
بیت نهان در زنگ از ان چون تیغ دارم گوهر خود را
به همراه سه بیت بعدش باید در آغاز غزل قرار گیرد
مطابق نسخه چاپی محمد قهرمان
مونس در ۹ سال و ۳ ماه قبل، سهشنبه ۲۵ اسفند ۱۳۹۴، ساعت ۰۸:۵۸ دربارهٔ رودکی » مثنویها » ابیات به جا مانده از کلیله و دمنه و سندبادنامه » بخش ۱:
نامخت به معنای نیاموزد می باشد .
کل بیت اشاره به این دارد که اگر کسی از بهترین معلم که همان گذر روزگار است چیزی یاد نگیرد ، هر چقدر که معلمان توانمند او را آموزش دهند ، چیزی یاد نخواهد گرفت .
علو در ۹ سال و ۳ ماه قبل، سهشنبه ۲۵ اسفند ۱۳۹۴، ساعت ۰۵:۱۷ دربارهٔ خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۲۸۵:
ساغرو !!
ا کجه میدونی رفته به بم، شایدم رفته به نارتیج
دمش کوتا کنن
سمانه ، م در ۹ سال و ۳ ماه قبل، سهشنبه ۲۵ اسفند ۱۳۹۴، ساعت ۰۳:۳۷ دربارهٔ رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۱۷ - ای آن که غمگنی:
دوستدار گرامی
ممنونم از ابراز محبت و دوستی ات
پدر همیشه میگوید : منتظر باش تا از شوره زار رنج و اندوه گلهای شادی بروید ، صبر باید
شاد زی پایدار
سمانه ، م در ۹ سال و ۳ ماه قبل، سهشنبه ۲۵ اسفند ۱۳۹۴، ساعت ۰۳:۲۶ دربارهٔ ملکالشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۸۸ - یک شب شوم!:
آقا سید
درود بر شما
بیاد دارم که در حاشیه ای در گنجور
جناب دکتر ترابی که یادشان گرامی و ترک گنجور کرده اند ، با ان نثر دلکش مخصوص به خود
مرسده بانو را ، ”شاعر هزار فروردین در سینه“ ، خوانده بودند
عمر هردوان و شما دراز باد
کمال در ۹ سال و ۳ ماه قبل، سهشنبه ۲۵ اسفند ۱۳۹۴، ساعت ۰۱:۰۱ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۱۰۲:
ج.آ: 5987
مرضیه در ۹ سال و ۳ ماه قبل، سهشنبه ۲۵ اسفند ۱۳۹۴، ساعت ۰۰:۲۳ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳:
سعدی عشق من هست؛ دوستش دارم خیلیییییییییی.
شهروز در ۹ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۲۴ اسفند ۱۳۹۴، ساعت ۲۲:۵۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۴:
درود بر دوستان گرامی
به عمری یک نفس با ما چو بنشینند برخیزند
نهال شوق در خاطر چو برخیزند بنشانند
بنده این بیت رو خیلی دوست دارم و فکر می کنم که نهال شوق در خاطر نشاندن به خاطر بلند شدن (برخیزند)، اشاره به رفتن ندارد بلکه اشاره به بلند شدن و نشان دادن قد و قامت معشوق است که همین امر نهال شوق در خاطر می نشاند. شاد باشید!
عارف در ۹ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۲۴ اسفند ۱۳۹۴، ساعت ۲۰:۲۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۲:
هر شعری زیبایی رو که سرچ میکنم اولین نتیجه سایت خوب گنجور هست که نام مولانا رو نشون میده واقعا ما این مرد آسمانی رو درک نکردیم ، در ابعاد انسانی نمیگنجد این روح قدسی
روفیا در ۹ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۲۴ اسفند ۱۳۹۴، ساعت ۱۹:۳۵ دربارهٔ رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۱۷ - ای آن که غمگنی:
دوستدار جان
با حمایت دوستدارانی چون شما بختمان البته که سبز و خرم است.
روفیا در ۹ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۲۴ اسفند ۱۳۹۴، ساعت ۱۹:۳۲ دربارهٔ امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۱۲:
به دنبال پرسش جالب یکی در ویکی پدیا خواندم که تاریخچه پیدایش مته قاشقی به زمان فرمانروایی رم باستان بر میگردد!
ولی تصور مته در چشم خصمان برای یک شاعر موسیقیدان کمی خشن است نیست؟!
عارف در ۹ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۲۴ اسفند ۱۳۹۴، ساعت ۱۹:۱۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۹۵:
این مغز مرا پر مشغله کن
علیرضا قراباغی در ۹ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۲۴ اسفند ۱۳۹۴، ساعت ۱۸:۰۸ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کیکاووس و رفتن او به مازندران » بخش ۲:
*- به کش کرده دست و سرافگنده پست،
همی رفت تا جایگاهِ نشست.
یکی از استادان می نویسد کاووس "سر در گریبانِ اندیشه فرو برده است."
این درست نمی تواند بود! زیرا کاووس بر اورنگ بر، شادکام نشسته بود. برداشتم این است که فاعل این بیت، زال است. که دست به سینه (به کش کرده دست) و سربزیر (سرافگنده پست) تا جای نشستن می رود.
*- شاید در این مصراع:
سرت پر ز دانش؛ دلت پر ز داد!
زال، با زیرکی ناخرسندی خود را هم گفته است. چون معنای دیگرش این می شود که اکنون سرت پر ز دانش نیست و خامی می کنی! دلت هم پر ز داد نیست و با رفتن به مازندران، به سپاهیان خود ستم می کنی!
*- کاووس نه تنها به زال نمی گوید چرا آمدی، بلکه به دوری راه و رنج سفری که زال بر خود هموار کرده است، توجه دارد و نیز از حال پهلوانان و رستم جویا می شود که نشانه ی ادب است.
همچنین این بیت نشان می دهد که رستم (بر خلاف آنچه برخی از استادان نوشته اند) همراه زال نبوده است.
بیت های زیر برافزوده می نماید و شاید (همچنان که برخی استادان آنها را حذف کرده اند)، از شاهنامه نباشد: چنین گفت کای پادشاه جهان
سزاوار تختی و تاج مهان
ز تو پیشتر پادشه بوده اند
که این راه هرگز نپیموده اند
منطقی نیست که زال در آغاز بگوید پادشاهان پیشین به مازندران نرفته اند، و سپس سه بیت مقدمه بیاورد، آنگاه بگوید "نکردند آهنگ مازندران"
* زال می گوید فکر سرزمین تازه را از سر به در کن. این مازندران را که می خواهی بگیری (به کشف آمریکا توسط دریانوردان دلیر و ماجراجو شبیه است!)، دیگران اندیشه اش را هم در سر نپروراندند. خطرناک است! شدنی نیست! با نیرو، نیرنگ، گنح، دانش، نمیتوان به آن دست یافت! بخت هم همراه نیست! این پهلوانان ایرانی را به کشتن نده! آنها هم خدایی دارند! اگر در برابر تو کوچک هستند، مانند تو، بنده ی یک خدا هستند. بدان و آگاه باش که آن خدا دادگر است، ستم تو به این کشته شدن پهلوانان ایران را بی پاسخ نمی گذارد و اینان تو را نفرین خواهند کرد.
چکیده: ریسک نکن، به همین سرزمین که داریم بسنده کن.
محمد در ۹ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۲۴ اسفند ۱۳۹۴، ساعت ۱۷:۵۷ دربارهٔ ملکالشعرا بهار » منظومهها » ارمغان بهار » فقرۀ ۶۱:
در مصراع دوم غلط املائی وجود دارد:
دستکیری => دستگیری
محمد در ۹ سال و ۳ ماه قبل، سهشنبه ۲۵ اسفند ۱۳۹۴، ساعت ۱۴:۳۱ دربارهٔ اوحدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۱۳: