حامد در ۹ سال و ۳ ماه قبل، چهارشنبه ۵ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۲۲:۵۰ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۶:
برخود پدید کرده ز خود سر خود دمی
هجده هزار عالم اسرار آمده
درود عیسی جان این بیت با یکی دو بیت دیگه بیانگر تکرار قوانین درون خود هستند که فرمول ساخت برخال هست
عیسی در ۹ سال و ۳ ماه قبل، چهارشنبه ۵ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۲۲:۲۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۸۰:
تاسفباره. چطور میتونید هنر رو با هنرکالا به مردم بشناسونید؟ خوانندههائی که اسمشون برده شد، در تائید کدوم استاد منزه ادبیات هستن؟ بسیاری از کلمات رو اشتباه بیان می کنن. بسیاری رو. حدی داره این تفکرات سطحی. این تیپ کارهای هنرکالائی، فوقش میتونه واسه باند ماشین مناسب باشه. چه چیزی رو در کنار چه چیزی قرار میدید؟ بخدا تامل هم خوبه. یه ذره اندیشه هم خوبه. ذیل تمام اشعار پر شده از این حواشی بیخاصیت. یک چنین وبگاهی باید پولیسی داشته باشه که متاسفانه نداره. چه ربطی داره که کی این ابیات رو خونده و چگونه خونده. حداقل اگر اسمی میبرید از خواننده ای اسم ببرید که عقبه مطالعه ادبیش روشن باشه دوستان.
میترا در ۹ سال و ۳ ماه قبل، چهارشنبه ۵ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۱۹:۳۸ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۵۳ - داستان مشغول شدن عاشقی به عشقنامه خواندن و مطالعه کردن عشقنامه در حضور معشوق خویش و معشوق آن را ناپسند داشتن کی طلب الدلیل عند حضور المدلول قبیح والاشتغال بالعلم بعد الوصول الی المعلوم مذموم:
برداشت من این است که مولانا می خواسته بگوید فقط طالب عشق مجرد باش که لایتغیر است و شادی و نشاط و سپاسگزاری و اعتماد و درنتیجه شادمانی تو را هم دایمی می کند و دیگر درچنین فضایی سالک از قید زمان حال هم آزاد است چه رسد به کیفیت و کمیت امور در لحظه حال. صوفی کسی است که سپاسگزار وشادمان به نعمات خداست و هنوز به نعمات توجه دارد و شاکر است اما صافی کسی است که درهر حالتی درعشق خالص بدون هیچ نیازی به دنیای بیرون به ماسوا - غرق است. و درضمن می فرماید این تفکر غلط است که رسیدن به این مقام فنا فی الله مخصوص افراد خاصی است و مورهم اگر طالب سلیمان شد همان در ظرفیت وجودی اش بوده و باید ان میل و طلب را در خود چدی گرفت. اتفاقا این جایی است که خیلی از ما دچار اشتباه می شویم و فکر می کنیم تواضع می کنیم.
حسین در ۹ سال و ۳ ماه قبل، چهارشنبه ۵ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۱۹:۱۷ دربارهٔ قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۸۴ - در مدح هژبر سالب علیبن ابیطالب صلوات الله و سلامه علیه گوید:
در کتاب کشکول طبسی خواندمش نامی از قاانی نبرده است
گمنام در ۹ سال و ۳ ماه قبل، چهارشنبه ۵ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۱۹:۰۳ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۷۷ - مسلهٔ فنا و بقای درویش:
دوستان ،
گمان نمی برید فرمایش شمس به نو جوان واجب الغسل و قیاس آب حمامی با عنایت مردان اندکی مشکوک میزند ؟؟
( به قول امروزی ها)
گمنام در ۹ سال و ۳ ماه قبل، چهارشنبه ۵ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۱۸:۵۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۹:
به نظر می آید از نخستین سروده های آقای بلخی باشد در سن و سال مکتب خانه ، زمانی که تمرین شاعری میکرده است " مرا باور نمی آمد که از بنده تو برگردی !!!!" و یا مطلع : چه باشد گر نگارینم بگیرد دست من فردا!
یحتمل برای تفریح خاطر شنوندگان سروده شده است
و خداوند آگاه تر است.
گمنام در ۹ سال و ۳ ماه قبل، چهارشنبه ۵ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۱۸:۵۰ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۷:
جناب شمس ،
بعید ندانید از سامرست موام است ، به یقین میگویم.
۷ در ۹ سال و ۳ ماه قبل، چهارشنبه ۵ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۱۸:۰۵ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۸۲:
بر آستان وصالت نهاده سر سعدی
بر آستین خیالت نبوده دسترسی
بر آستان خیالت نهاده سر سعدی
بر آستین وصالت نبوده دسترسی
۷ در ۹ سال و ۳ ماه قبل، چهارشنبه ۵ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۱۸:۰۰ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۸۲:
عادت بخت من نبود آن که تو یادم آوری
نقد چنین کم اوفتد خاصه به دست مفلسی
نقد=سکه
تقصیر تو نیست که مرا یاد نمیکنی بخت من سر ناسازگاری دارد .سکه ارزنده ای چون تو کجا من درویش کجا
احسان در ۹ سال و ۳ ماه قبل، چهارشنبه ۵ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۱۶:۵۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۸۰:
سلام...
به نظر من محسن چاوشی با خوندن این قطعات زیبای بزرگان دین خودش رو به ایشان ادا می کنه...
خیلی از جوونا که با اشعار بزرگان ما آشنایی ندارن...به واسطه صدای محسن چاوشی آشنا میشن..
....... در ۹ سال و ۳ ماه قبل، چهارشنبه ۵ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۱۶:۳۹ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۷:
ساقی در ۹ سال و ۳ ماه قبل، چهارشنبه ۵ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۱۵:۴۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱:
دوستان حاشیه برای نوشتن توضیحاتیه ک شما از طرف خودتون میخواین برای شعر بذارین.جای دعوا و بحث و جدل نیس،در ضمن اینجا ی سایت فارسیه،نوشتن نظرات انگلیسی یا با فونت انگلیسی معنیش چیه؟؟؟
روفیا در ۹ سال و ۳ ماه قبل، چهارشنبه ۵ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۱۴:۱۶ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۷:
دوست عزیز
منطقه امن یا safe zone برای ما آدمیان سرزمین پهناوری نیست،
تنها یک لبه تیغ باریک است که در آن هم منافع حقیقی ما تامین می شود هم کسی صدمه نمی بیند،
اندکی لغزش ما را به یکی از دو سوی لبه تیغ می اندازد،
این سو قربانی شدن خودمان است لیک ما نمی خواهیم قربانی شویم، موهبت زیستن را نمیخواهیم هدر دهیم، ما خودمان را دوست داریم!
آن دگر سو قربانی شدن دیگران است، ما این را نیز نمی خواهیم، ما اصلا نمی توانیم میان جیغ های دلخراش برخاسته از درد دیگران آسوده خاطر زیست کنیم،
ما تنها یک انتخاب داریم، لبه تیغ!
۷ در ۹ سال و ۳ ماه قبل، چهارشنبه ۵ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۱۳:۵۶ دربارهٔ سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۸:
(سزای) در مصرع دوم بیت 8 تکراری است و در مصرع دوم بیت نخست آمده:.
چندین چراغ دارد و بیراه میرود
بگذار تا بیفتد و بیند سزای خوایش
ای روبهک چرا ننشینی به جای خویش
با شیر پنجه کردی و دیدی سزای خویش
شکل درست:بگذار تا بیفتد و بنشین به جای خویش
یا به جای( سزای) خویش (جزای) خویش باشد:
بگذار تا بیفتد و بیند جزای خوایش
مهرداد عباسی در ۹ سال و ۳ ماه قبل، چهارشنبه ۵ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۱۳:۵۰ دربارهٔ خیام » ترانههای خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » درد زندگی [۲۵-۱۶] » رباعی ۱۹:
جناب محمدی به قول شما هر کسی دنیا رو با چشم خودش میبیند و شما خیام نیستید.تناقضی که شما احساس میکنید از سر بی اطلاعی و عدم شناخت خیام است.خیام دانشمند کیست و خیام شاعر کی؟فرسودگی و بی میل شدن به دنیا نشانه ی نداشتن چشم بینا نیست،بر عکس نشانه ی داشتن چشمام سوال پیشه است.خیام از بی اطلاعی و غرق شدن در سوال های بی جواب به ستوه آمده که این بی اطلاعی خود ناشی از علم کامل او به ذات دنیاست!علم به ندانستن فرسوده کنندست برادر گرامی
۷ در ۹ سال و ۳ ماه قبل، چهارشنبه ۵ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۱۳:۲۶ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳۴:
قیامت باشد آن قامت در آغوش
شراب سلسبیل از چشمه نوش
چشمه نوش=دهان شیرین یار
قد و بالای آن فتنه در آغوش مرده را زنده کند و بوسیدن دهان شیرینش چون شرابنوشی از چشمه بهشت است
رضا در ۹ سال و ۳ ماه قبل، چهارشنبه ۵ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۱۳:۲۶ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۷۷ - مسلهٔ فنا و بقای درویش:
فردیت انسان حتی آن زمان که به برترین مرحله تعالی روحانی میرسد و با حقیقت مطلق رویارو میشود از میان نمیرود. مثل اندکی سرکه در مقدار زیادی عسل که هر چند دیده نمی شود اما وزن کل را افزایش می دهد.
روفیا در ۹ سال و ۳ ماه قبل، چهارشنبه ۵ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۱۳:۱۳ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۷:
هوای خویشتن هوای هوس ها و منافع کاذب است که ما را از کامیابی حقیقی باز می دارد.
روفیا در ۹ سال و ۳ ماه قبل، چهارشنبه ۵ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۱۳:۱۱ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۷:
غیر از این نیست دوست عزیز:
همچنین هر کاسبی اندر دکان
بهر خود کوشد نه اصلاح جهان
ولی اگر ما منافع حقیقی خود را بشناسیم مصالح یار و در همان راستا منافع جهان نیز تامین خواهد شد!
عیسی در ۹ سال و ۳ ماه قبل، چهارشنبه ۵ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۲۳:۰۹ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۶: